فایده در دعا برای فرج امام زمان(عج)

امام زمان

 

 

 


آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گران سنگ مکیال المکارم خلاصه آثار و فواید و ویژگی‌هایی را که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، بیان می‌کند و ما هم به جهت این که کتاب مکیال المکارم به امر مطاع ولی عصر علیه السلام نوشته شده و کتابی مبارک و پر خیر است، مطالب آن را ذیلا نقل می‌کنیم


 

 

 

همگی در شب نیمه شعبان ساعت 23 دست نیاز به سوی بی نیاز هستی بلند کرده و برای آن عزیز غایب از نظر دعا می‌کنیم

 

 

دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می‌شود:

1 - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرموده‌اند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.

2 - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.

3 - اظهار محبت قلبی است.

4 - نشانه انتظار است.

5- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.

6 - مایه ناراحتی شیطان لعین است.

7 - اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است (که اداء حق هر صاحب حقی واجب ترین امور است.)

9 - تعظیم خداوند و دین خداوند است.

10 - حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده دعا می کند.

11 - شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.

12 - شفاعت پیامبر ان شاء الله شامل حال او می شود.

13 - این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.

14 - مایه استجابت دعا می شود.

15 - اداء اجر رسالت است.

16 - مایه دفع بلاست.

17 - سبب وسعت روزی است ان شاء الله.

18 - باعث آمرزش گناهان می شود.

19 - دعا کننده مشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود.

20 - در زمان ظهور آن حضرت به دنیا رجعت می کند.

21 - از برادران پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود.

22 - فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام زودتر واقع خواهد شد.

23 - سبب پیروزی از پیغمبر و امامان - صلوات الله علیهم اجمعین - می شود.

24 - وفای به عهد و پیمان الهی است.

25 - آثار نیکی به والدین برای دعا کننده فرج حاصل می گردد.

26- فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.

27 - سبب زیاد شدن اشراف نور امام علیه السلام در دل او می گردد.

28 - دعا برای فرج موجب طولانی شدن عمرش خواهد شد ان شاء الله.

29 - موفق به تعاون در کارهای نیک و تقوا می شود.

30 - به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند توفیق می یابد.

31 - هدایت می شود به نور قرآن مجید.

32 - نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.

33 - به ثواب طلب علم نائل می شود ان شاء الله.

34 - از عقوبت های اخروی ان شاء الله در امان می ماند.

35 - در هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.

36 - این دعای برای فرج، اجابت دعوت خدا و رسول صلی الله علیه و آله است.

37 - با امیرالمومنین علیه السلام محشور و در درجه آن حضرت خواهد بود.

38 - محبوب ترین افراد نزد خداوند می گردد.

39 - عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می شود.

40 - ان شاء الله از اهل بهشت خواهد بود.

41 - دعای پیامبر صلی الله علیه و آله شامل حالش می گردد.

42 -کردارهای بد او به کردارهای خوب تبدیل می شود.

43 - خداوند در عبادت او را تایید فرماید.

44 - ان شاء الله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.

45 - ثواب کمک به مظلوم را دارد.

46 - ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد.

47 - پاداش خونخواهی حضرت سیدالشهدا علیه السلام را دارد.

48 - شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار علیهم السلام را می یابد.

49 - نور او برای دیگران نیز [در روز قیامت] درخشان می گردد.

50 - هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت می کند.

51 - دعای امیرالمومنین علیه السلام روز قیامت شاملش می شود.

52 - بی حساب داخل بهشت می شود.

53 - از تشنگی قیامت در امان می ماند.

54 - در بهشت جاودان خواهد بود.

55 - مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست.

56 - روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد.

57 - خداوند عز و جل از خدمتکاران بهشت نصیبش می فرماید.

58 - در سایه گسترده خداوند قرار می گیرد و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد.

59 - پاداش نصیحت مومن را دارد.

60 - مجلسی که در آن برای حضرت قائم - عجل الله تعالی فرجه - دعا شود، محل حضور فرشتگان گردد.

61 - دعا کننده مورد مباهات خداوند قرار می گیرد.

62- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.

63 - از نیکان مردم محسوب می گردد.

64 - این دعا اطاعت از اولیای امر است که خداوند اطاعتشان را واجب کرده است.

65 - مایه خرسندی خدای عز و جل می شود.

66 - مایه خشنودی پیامبر می گردد.

67 - این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.

68 - دعاگوی فرج حضرتش از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء الله تعالی.

69 - حساب او آسان می گردد.

70 - این دعا برای او در عالم برزخ انیس و مونس مهربانی خواهد بود.

71 - بهترین اعمال است.

72 - باعث دوری غم ها می شود.

73 - دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است.

74 - فرشتگان درباره دعا کننده دعا می کنند.

75 - دعای حضرت سیدالساجدین علیه السلام - که نکات و فواید متعددی دارد - شامل حالش می شود.

76 - این دعا تمسک به ثقلین (کتاب و عترت) است.

77 - چنگ زدن به ریسمان الهی است.

78 - سبب کامل شدن ایمان است.

79 - مانند ثواب همه بندگان به او می رسد.

80 - این دعا برای فرج از تعظیم شعائر خداوند است.

81 - گوینده این دعا ثواب کسی را دارد که با پیامبر صلی الله علیه و آله شهید شده باشد.

82- ثواب کسی دارد که در زیر پرچم حضرت قائم شهید شده باشد.

83 - ثواب احسان به حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دارد.

84 - دعا ثواب گرامی داشتن عالم را دارد.

85 - پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.

86 - دعا کننده در میان گروه ائمه اطهار علیهم السلام محشور می شود.

87 - درجات او در بهشت بالا می رود.

88 - از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.

89 - در روز قیامت به بالاترین درجات شهدا نائل می گردد.

90 - به شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها رستگار می گردد.

جای تاسف است که شخصی از دعا برای فرج آن امام غافل مانده و از این ثواب بسیار که بر دعای آن حضرت مترتب است، محروم بماند .

همگی در شب نیمه شعبان ساعت 23 دست نیاز به سوی بی نیاز هستی بلند کرده و برای آن عزیز غایب از نظر دعا می‌کنیم

بخش مهدویت تبیان


 

منبع : مکیال المکارم، سید محمد تقی موسوی اصفهانی، ج 1، ص 414

 


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، نماز ، مرگ ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، سخنرانی ها و مستند ها ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:ظهور, | 12:52 | نویسنده : گمنام |

تورو خدا برای ظهور حضرت امام زمان(عج) خیلی دعا کنین

 

بخدا بدونین مشکلات ما بدون ظهور حضرت(ع) حل نمیشه

 

لطفا

خواهشا

بگین

اَللهُمَ عَجِل لوَلیکَ الفَرَج

 

تورو خدا زیاد بگین

این مطلبو پخش کنین تا بقیه هم بگن

خواهشا

باتشکر

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، نماز ، مرگ ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، سخنرانی ها و مستند ها ، دکتر رائفی پور ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:خیلی مهم,مهم,ظهور,دعا,حضرت,امام زمان(عج), | 11:52 | نویسنده : گمنام |
خلاصه پرسش
مقصود از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
پرسش
مقصود از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
پاسخ اجمالی

انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده است. خدا علم دارد به این که انسان چطور از این جا (دنیا) به آن نقطه تکامل برسد. چه باورهایی باید داشته باشد و چه رفتارهایی باید داشته باشد و چه اخلاقی باید داشته باشد تا به آن کمال نایل آید. این همان دین حقی است که در لوح واقع موجود است که حتی قبل از خلقت انسان هم بوده است . این همان حقیقت اسلام است که قبل از خلقت انسان است و مراد از « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» همین است یعنی اسلام آن دین حق است که در طول تاریخ بخش های آن تجلی پیدا کرده است و آن کاملش آخرین نسخه اش در واقع در اسلام به معنای خاص در مقابل ادیان دیگر ظهور کرد.

 

پاسخ تفصیلی

خداوند تبارک و تعالی که انسان را خلق کرد می دانست چه موجودی را خلق کرده است و می دانست این موجود را برای چی خلق کرده است خدا علم دارد . اساسا خداوند هر کاری هم می کند از روی علم است و می دانست که این موجودی که خلق کرده است آغازش چیست و از کجا شروع می کند به تعبیر قرآن «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً» [1] آغازش این است که این از جایی شروع می کند که لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً هیچی نمی داند و می دانست منتهایش هم چی است «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون‏» [2] (حالا بعد می گوییم این عبادتی که ما می گوییم؛ مثلاً در ذهن نیاید که آدم آفریده شده است فقط نماز بخواند، روزه بگیرد ، حج برود این ها عبادت است، ولی عبادت خدا فقط این ها نیست خوردن و خوابیدن شما می تواند عبادت باشد تفریحات شما هم می تواند عبادت باشد عبادت یک معنای بسیار گسترده ای است و اصلاً یکی از ویژگی های اسلام این است که این معنای زنده عبادت را که در تمام رفتارها و در همه حرکات و سکنات شما معنا دار می شود این را می خواهد به انسان یاد بدهد که انسان می تواند همه ساعات زندگیش عبادت کند این معنایش این نیست که لذت نبرد به اصطلاح از دنیای مادی حالا این بماند ) خدا می داند که این انسان را که از آن ابتدا خلق شده است با آن ویژگی و به آن منتها باید برسد که حالا آن منتها را هم خدا می داند خب خدا علم دارد حالا در مثل مناقشه نیست علم دارد به این که این انسان از این جا چطور برسد به آن نقطه. این را می داند آن علم الهی به آن که ما از این نقطه چگونه به این نقطه برسیم که چه باورهایی باید داشته باشیم و چه رفتارهایی باید داشته باشیم و چه اخلاقی باید داشته باشیم آن دین حق در لوح واقع که حتی قبل از خلقت انسان آن هم بوده است در آن مرحله ربوبی به اصطلاح آن همان حقیقت اسلام است که قبل از خلقت انسان است. حالا داستان پیامبران شروع می شود خداوند انسان را که خلق کرد پیامبران را می فرستد آیا می شود همه آن چه را که انسان نیاز داشت همان ابتدا خداوند در اولین پیامبری که می فرستد دین را عرضه کند زمینه فهم آن هم مطالب برای انسانی که تازه دارد هنوز تجربه می کند انسان ابتدایی است هنوز ، هنوز معرفتش خیلی رشد و ترقی پیدا نکرده است زمینه اش وجود نداشت و قطعاً خداوند هم عناصر اصلی را که نیاز بود آن را برای او عرض کرده است بعد پیامبر بعدی در واقع یکی از نقش هایی که داشته است این بوده است که بیاید یک عناصری را که پیامبر قبلی فرصت و امکان عرضه آن را پیدا نکرده است این را عرضه کند و در واقع این روند تکاملی دین ادامه پیدا بکند تا برسد به کامل ترین دین؛ یعنی انسان به یک معنایی برود در طول تاریخ یک رشد فکری پیدا می کند پا به پای او خود ادیان هم تکمیل می شوند؛ یعنی خداوند به پیامبران این فرصت را می دهد که آن ها مفاهیم بالاتر را بیان کنند تا برسد به بالاترین سطح اسلام و البته کارکرد هر پیامبر نسبت به پیامبر قبلی یکی تکمیل است که الان اشاره کردم یعنی آن چه را که او گفته است بیان می کند عناصر تازه ای را اضافه می کند ولی یک کارکرد دیگری دارد که این خیلی مهم است و آن این است که وقتی یک پیامبری می آمد و مطالب خودش را عرضه می کرد یک مدت می گذشت پیامبر نبود در بین مردم. این مطالب دست مردم گرفتار تحریف می شود یک برداشت های اشتباه دیده می شود و کم کم  یک طوری می شد که دیگر راهی برای فهماندن آن مطالبی که پیامبر واقعاً مرادش بود باقی نمی ماند و این جا یکی از کارکردهای این پیامبر جدید این است که بیاید آن چه را که در دین قبلی حق بوده است و تفسیرهای نادرست شده است درستش را بیان کند و در واقع این داستان ادامه پیدا می کند تا برسد به پیامبر خاتم یعنی پیامبری که دیگه بعد از او جایی برای پیامبر دیگری نیست نه اینکه دیگر خدا بعد از این منقطع شده است داستان پیامبران تا جایی که زمینه پیامبری باشد خداوند پیامبر می فرستد اما وقتی دیگر زمینه نیست چون کامل ترین دین را آورده است و چون دیگر کامل تر از دین نیست یا یک دینی را آورده است که در آن عناصری هست که این عناصر می تواند این دین را از تحریف حفظ کند که این یک بحث مهمی است که حالا این نیاز دارد به یک بحث طولانی که چه ویژگی هایی در اسلام است که اسلام را حفظ می کند از تحریف که یکی این است که منبع اصلی که قرآن است محفوظ است که خداوند خودش قرآن را حفظ کرده است و این کتاب در واقع مصدر و منبع علم الهی است که در دسترس ما است که حالا باید بعداً در جای خودش بحث کنیم. این جمله را بگویم پس « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» اسلام آن دین حق است که در طول تاریخ بخش های آن تجلی پیدا کرده است و آن کاملش آخرین نسخه اش در واقع در اسلام به معنای خاص در مقابل ادیان دیگر ظهور کرد.

 

برای اطلاع بیشتر به نمایه های «سرّ خاتمیت دین اسلام شماره 2954 (سایت: 3503) »، «دین اسلام شماره 3299 (سایت: 3939) »، «مراحل دین شماره 2 (سایت: 200) » و «یکی بودن ادیان شماره 245 (سایت: 1883) »، «اسلام کامل ترین دین الاهی شماره 7312 (سایت: 8229) »، مراجعه نمایید.

 



[1] نحل، 78.

[2] ذاریات، 56.


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، نماز ، مرگ ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، سخنرانی ها و مستند ها ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:اسلام,حق,الله,آل عمران,دین, | 10:31 | نویسنده : گمنام |

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست.

 

زندگينامه امام زمان، حضرت مهدي (ع)

نام: محمد بن الحسن
كنيه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم كنيه حضرت پيامبر اكرم(ص) است. در روايات آمده است كه شايسته نيست آن حضرت را با نام و كنيه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شيعيان در دوران غيبت صغرى ايشان را «ناحيه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بيش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بيان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.

سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».
 
حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:

1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):

امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):

این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

صورت و سيرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ...برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد ... .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .

اصحاب و ياران امام زمان حضرت مهدی (عج):

1. عثمان بن سعيد عمروى (متوفاى سال 257ق.).

2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).

3. حسين بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).

4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).

اين چهار تن نماينده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند كه در ايام غيبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتيب، واسطه ميان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشيعيان ايشان بودند. اين چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313 نفر از يارانش به او پيوسته و نخستين هسته لشكريان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشكيل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ايام غيبت آن حضرت به اين مقام ارجمند نايل شده‏اند كه بر ديگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنين افراد بسيارى در ايام غيبت به محضرش شرفياب گشته و از عناياتش بهره‏مند شده‏اند كه در اين جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:

1. اسماعيل بن حسن هرقلى.
2. سيد محمد بن عباس جبل عاملى.
3. سيد عطوه علوى حسنى.
4. اميراسحاق استرآبادى.
5. ابوالحسين بن ابى بغل.
6. شريف عمر بن حمزه.
7. ابوراجح حمامى.
8. شيخ حر عاملى.
9. مقدس اردبيلى.
10. محمد تقى مجلسى.
11. ميرزا محمد استرآبادى.
12. علامه بحر العلوم.
13. شيخ حسين آل رحيم.
14. ابوالقاسم بن ابى جليس.
15. ابو عبداللَّه كندى.
16. ابو عبداللَّه جنيدى.
17. محمد بن محمد كلينى.
18. محمد بن ابراهيم بن مهزيار.
19. محمد بن اسحاق قمى.
20. محمد بن شاذان نيشابورى.


زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :

امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشكيل حكومت جهانى، با تمام حاكمان و زمامداران كشورهاى اسلامى و غير اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى كه در ايام غيبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حكومت راندند، عبارتند از:

1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).

2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).

3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).

4. مكتفى عباسى (289 - 295ق.).

5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).

6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).

7. راضى عباسى (322 - 329ق.).

8. متقى عباسى (329 - 333ق.).

هنگامى كه امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور كند و قيام آزادى بخش وى فراگير شود، برخى از سلاطين و حاكمان كشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسليم فرود مى‏آورند و برخى ديگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خيزند و پس از درگيرى، متحمل شكست و اضمحلال خواهند شد و حكومت آن حضرت، از شرق تا غرب كره زمين را فرا خواهد گرفت. در اين باره، روايات فراوانى از معصومين(ع)نقل شده است كه براى نمونه، حديثى را از امام محمد باقر(ع) بيان مى‏كنيم:

عَن أبي جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤيّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الكنوزُ ويبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ويُظِهرُ اللَّهُ دينهُ على الدّينِ كُلّه ولو كَرِهَ المُشركون فلا يَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وينزلُ روحُ‏اللَّهِ عيسى بن مريم فيُصلّي خلفه.(1)

قيام كننده از ما منصور به رعب و مؤيّد به نصر است. زمين از براى او در نورديده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشكار كند. سلطنت و حكومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دين خود را بر همه دين‏ها غالب گرداند، اگر چه مشركان را خوش نيايد. در روى زمين هيچ خرابى باقى نماند، مگر اين كه آبادش كند و روح اللَّه، عيسى بن مريم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا كند و پشت سرش نماز بخواند.


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، سخنرانی ها و مستند ها ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 15:8 | نویسنده : گمنام |

سلام

لطفا از وبلاگ جدید ما دیدن فرمایید

http://live-martyr.blogfa.com

ا در این وبلاگ سعی میکنیم مطالبی را پیرامون حضرت امام عصر(عج) جمع آوری کنیم(طبق فرموده پیامبر(ص):هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.)

اگرهم کسی مایل بود در ثواب این کار شریک باشد به من پیام دهد.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، نماز ، مرگ ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، سخنرانی ها و مستند ها ، دکتر رائفی پور ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:وبلاگ,جدید,امام زمان(عج),ثواب,کمک,مرگ, | 19:36 | نویسنده : گمنام |

باسلام

میدونم لحن تندی دارم ولی ولی اگه بهتون بی احترامی کردم ببخشین

من میخوام بگم که اگه خدا برای بچه ها یا حیوون ها حجاب نذاشت چون اون ها یا عقلش کامل نشده یا عقل ندارند

افراد بدحجاب و بی حیا هم اگه نمی توانند محدودیت ها را رعایت کنند حتما مثل حیوون ها یا بچه ها یا عقل ندارند یا کامل نشده


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:عقل,حیا,حجاب,حیوون,بچه,محدودیت, | 15:34 | نویسنده : گمنام |

ب) اقتصاد حلال

در حدیث قدسی نقل شده است كه خداوند متعال فرمود: من استجابت دعا را در روزی حلال قرار داده ام، مردم در سروصدا و گریه دنبالش می روند و به آن نمی رسند.

كسب روزی حلال، خود مقدمه اصلاحات گسترده ای در زمینه های اقتصادی و غیراقتصادی خواهد شد. گرانقروشی و كم فروشی و ربا و... به فراموشی سپرده شده و انسان برای كسب لقمه حلال سعی خواهد كرد كه غش را از كار و... خالی نموده و در برابر حقوقی كه از بیت المال می گیرد به نحو احسن كار انجام دهد. راننده تاكسی و... همه افراد با اصلاح كسب خود هم اصلاحات اقتصادی انجام داده و هم كار خود را به سوی اصلاح پیش خواهند برد.

منشأ بسیاری از مفاسد و گناهان در جامعه مسئله پول و اقتصاد است. ایجاد بازار ربا، كلاهبرداریهای آنچنانی، اختلاس، رشوه و... كه چهره جامعه را سیاه نموده است، علت اصلی آن اقتصاد است. و وقتی انسان بداند كه این حربه های ناسالم تأثیر منفی بر روند كار معنوی او دارد و آن را ترك كند تا لقمه حلالی بدست آورد، ریشه اصلی این مفاسد را قطع خواهد كرد.


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، نماز ، مرگ ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، سخنرانی ها و مستند ها ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 14:59 | نویسنده : گمنام |

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا مضطر الزمان یا مهدی عج

أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ...

 در این مقاله با توفیق الهی و مدد مولا صاحب الزمان عج این غریب و مظلوم ال محمد صلوات الله علیهم و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام جواب این سوال خیلی خیلی مهم و اساسی که ( چه کار کنیم تا امام زمان عج ظهور کنند ؟ ) از زبان خود اهل بیت علیهم السلام بیان شده است .


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، نماز ، مرگ ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، سخنرانی ها و مستند ها ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:ظهور, | 14:49 | نویسنده : گمنام |
تاريخ : برچسب:, | 15:48 | نویسنده : گمنام |

دوستی با 4 گروه ممنوع!

 


در روایات اسلامی دوست و هم نشین به مثابه وصله لباس دانسته شده است لذا کسانی را در دایره ی دوستان و معاشران خود وارد کنید که هم شأن و همسنگ شما باشد این حداقل و کف معیارهای گزینش دوستان است.


امام باقر

 چرا که بهتر است با کسانی که به لحاظ معنوی و معرفتی بالاتر از ما هستند معاشرت و مراوده داشته باشیم.

 

دوری از چهار گروه

امام باقر (علیه السلام) می فرماید: پدرم به من سفارش فرمودند، با چند نفر نه هم نشین باش و نه هیچ راهی را با آنان برو و نه سخنی با آنان بگو: عرض کردم چه کسانی اند؟ فرمود:

1- دروغگو (که دور را نزدیک و نزدیک را دور می نماید)

2- فاسق و گناهکار (تو را به کمتر از لقمه ای می فروشد)

3- احمق (که می خواهد به تو سودی برساند آسیب می رساند)

4- کسی که رابطه اش را با فامیل قطع کرده (که رحمت خدا به او قطع شده) (تحف العقول ص 319)

معاشرت با افراد پست و گناهکار، علاوه بر اینکه بر اخلاق و رفتار ما و فرزندانمان تأثیرات فوق العاده مخربی خواهد داشت، موجب سوءظن و بدبینی و بی اعتمادی دیگران به ما شده و خوبان از ما فاصله خواهند گرفت. چرا که این یک قاعده عقلی و علمی است که جاذبه و دافعه می بایست در یک فرآیند مطلوب و سالم قرار گیرد. خوبی ها را جذب و بدیها را دفع نموده یک سیستم سالم مثل بدن ما آنچه مفید است را جذب آنچه مضر است را دفع می کند.

خانواده هم به مثابه یک سیستم سالم در تعاملات و ارتباطات اجتماعی نباید از این قاعده معقول و منطقی تخلف نماید.

امام باقر(علیه السلام) در این باره می فرماید: "آن کسی که با ناکسان و فرومایگان بیامیزد پست و حقیر خواهد شد." (مستدرک- ج2- ص 64)

امام علی (علیه السلام) تصریح فرموده اند، معاشرت با مردم فاسد بپرهیز چرا که طبع تو، انحرافات و ناپاکی های آنان بطور ناخودآگاه جذب میکند. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 272)


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:تبیان,محرم,نامحرم,مرز, | 18:6 | نویسنده : گمنام |

 

وضو

 

 

دائم الوضو بودن توفیقی است كه اگر به لطف خدا شامل حال انسان شود؛ دارای آثار و بركاتی فراوان می باشد. وضو بر وضو توجه انسان را نسبت به خداوند بیشتر می نماید و راه ذكر قلب را بر انسان می گشاید....


به همین دلیل است که از رسول خدا صلی الله وعلیه وآله روایت شده: لَا یُحَافِظُ عَلَى الْوُضُوءِ إِلَّا كُلُّ مُۆْمِنٍ(1): بر وضو مواظبت نمی كند مگر مومن. در روایات به چند اثر از دائم الوضو بودن اشاره شده است که به قرار زیر است:  

1. تمام بدنت پاک می شود پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: هرکس به هنگام وضو ساختن ذکر خدا را بگوید، تمام بدنش پاک گردیده است.(2)

زیرا وقتی در جریان وضو داخل دهان، صورت، ساعدها، کف دست ها و جلوی سر و روی پاهای انسان تحریک شود قسمت اعظم قشر حسی تحریک می شود ،یعنی در حالی فقط چیزی که حدود 20 درصد سطح بدن در وضو مرطوب شده است بیش از 80 درصد ادمک حسی تحریک می شود؛ به عبارت دیگر اگر انسان به جای وضو کل بدن خود را می شست (غسل می کرد) چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو افزوده نمی شد.(3) چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس ذکر خدا را به هنگام وضو بگوید، مانند این است که غسل کرده باشد.(4)  

2. گناهانت بخشیده می شود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که بوسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیّت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت، اگر کسی در اوّل وضو گرفتن«بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (با دقّت و فهمیدن معنایش) بگوید تمام اعضایش از گناهان پاک می شود.(5)  

3. دعاهایت مستجاب می گردد امام صادق علیه السلام فرمود: من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود!(6)  

4. رزق و روزیت فراوان می گردد از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد. (7) و همچنین آن حضرت فرمود: وضو و (شستن دست و صورت) پیش از غذا و بعد از آن باعث زیادی روزی می گردد.(8)  

مرگ با وضو، شهادت است رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود.

5. تمرکزت زیاد می شود وضو گرفتن قبل از مطالعه باعث افزایش توجّه و تمرکز و افزایش هوشیاری در انسان می شود؛ زیرا نواحی مرتبط با وضو، بیشترین وسعت را در قشر حرکتی مغز دارند و هر چه تحریک این قشر هم بیشتر باشد، خواب آلودگی و کسالت از انسان دور می شود.(9)

امام صادق علیه السلام فرمودند: كسى كه وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک كند، یك حسنه براى او نوشته مى شود و كسى كه وضو بگیرد و صبر كند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود.(10) زیرا اگر وضو با آب سرد صورت پذیرد و پس از آن از خشک کردن آن اجتناب شود؛ تحریک حسی بیشتری صورت می گیرد؛ زیرا آب سرد نسبت به آب گرم قدرت تحریک حسی بیشتری دارد و خشک نکردن اعضاء بعد از وضو، به علت تماس طولانی آب با سطح بدن، باعث طولانی تر شدن مدت تحریک حسی می شود.(11)

بدن در برابر سرمائی که در اثر خشک نکردن آب وضو حس می کند، خود به خود درجه حرارتش بالا می رود تا آب وضو را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شود و اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد.(12)

  6. عمرت زیاد می شود.رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید.(13) از نظر علمی بارهای الکتریکی هنگام شارش بار در اطراف عصب به صورت الکتریسته ذخیره می شوند. میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آید در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دستها و قسمت مچ پا به پایین است.

هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که بوسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیّت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت.

به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار، آب است. جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان ها سفارش شده این اثر را ندارد.(14)

خواب

 7. خواب با وضو، عبادت است رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود.(15)

از نظر صاحب نظران رشته روان پزشکی،(16) جهت بهداشت صحیح خواب و داشتن خوابی راحت، باید اصولی را رعایت نمود که از جمله آن ها، دوش گرفتن ملایم هر شب قبل از رفتن به رختخواب است و جالب این که در ادامه تأکید می شود، این روش هر شب تکرار گردد. بنابراین، برای دست یابی به یک خواب راحت و آرامش بعد از آن، دوش گرفتن و استحمام شبانه (قبل از خواب) مفید است که وضو می تواند جای آن را بگیرد.

 8. مرگ با وضو، شهادت است رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:  اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود.(17)   9. در قیامت نورانی می شوی پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت منِ را بین بقیّه‌ ی امّت‌ها در حالی محشور می‌کند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانی‌های نورانی‌یی دارند.(18)   وضو گرفتن مکرر جهت دائم الوضو بودن، اسراف نیست

اگر در مصرف آب زیاده روی نکند اسراف نیست و مستحب است وضو با تمام آدابش به مقدار کمی آب، یعنی حداکثر یک مُد که مساوی سه چهارم لیتر است انجام شود.(19)

وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس‌ خواهد شد. در حدیث آمده است: تجدید وضو، همانند نورى است بر روى نور دیگر.(20) این دستور با برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، همیشه با وضو باش و در تداوم آن همت عالی داشته باش.

 

پی نوشت ها:

1.  مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج1 ص356

2. بحارالأنوار: ج80، ص314، روایت2، باب5

3. پزشکی های قرآن، برگرفته از سایت استوا

4.بحارالأنوار: ج80، ص314، روایت3، باب5

5. وسایل الشیعه: ج1، ص 297

6. همان، ص 262

7.فروع کافی، ج 6، ص 290

8.همان

9.اصول فیزیولوژی، دکتر رابرت برن و متیو لوی،ص 124

10.  ثواب الاعمال، شیخ صدوق

11.  مقاله اسرار علمی وضو، نویسندگان:دکتر حسن کریمی یزدی، دکتر علیرضا کوهپایی، سیده منصوره ذکری، برگرفته از پایگاه صلوه

12.  نکات علمی شگفت انگیز درباره نماز و وضو، برگرفته از سایت نماز کلید بهشت

13.  بحارالانوار: ج 77(80) ، ص 305

14.  نکات علمی شگفت انگیز درباره نماز و وضو، برگرفته از سایت نماز کلید بهشت

15.  مستدرک الوسائل: ج1، ص 42

16.  کتاب روانشناسی جیبی، دکتر هارولد کبلن و بنجامین سدوک، ص 162

17.  بحارالانوار: ج 77(80) ، ص 305

18.  مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ج 1 ص 357

19.  استفتا از دفاتر آیات عظام: سیستانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، خامنه ای، صافی گلپایگانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست

20.  وسائل الشیعه ج1 ص 377

 


موضوعات مرتبط: ادعیه قرآنی ، احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، احادیث ائمه(علیهم السلام) ، نماز ، مرگ ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، سخنرانی ها و مستند ها ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 16:41 | نویسنده : گمنام |

با سلام و عرض تبریک پیشاپیش بمناسبت فرارسیدن نیمه شعبان و ولادت دوازدهمین ستاره آسمان ولایت با یکی دیگر از مطالب این وبلاگ در خدمت شما هستیم اما باید منو برای این مطلب ببخشین چون لحنم یذره تند و اگر بی احترامی ای به شما شد من رو ببخشید

انسان اشرف مخلوقات است پس چرا الان از این واقعیت خیلی فاصله و کارای خیلی زشت و بی شرمانه ای انجام میدهد که حتی حیوانات هم حتی اون اعمال خیلی زشت و بی شرمانه رو انجام نمی دهند انگار حیوانات از انسان ها بیشتر میفهمند ولی حقیقتا اینطور نیست و انسان میتواند اشرف مخلوقات باشد

آخه چرا مردم خودشون رو گم کردن و هویت انسانی خودشون رو یادشون رفته و اینکارهای زشت و بی شرمانه رو انجام میدهند؟ بخدا دارین به خودتون ضرر میرسونین.

نمونشش:آمار گوگل نشون میده که کاربرای ایرانی بیشتر کلمات مستهجن رو جستجو میکنن. خب شما از کار خودتون خجالت نمیکشید؟

اشتباه نکنید شیطان مقصر همه کارهای شما نیست،شیطان لعین فقط فکر وراه رسیدن به گناه رو به ما نشون میده و ما رو وسوسه میکنه،بقیه راه رو خودمون باید تصمیم بگیریم گول شیطان لعین رو بخوریم و حرفشو گوش کنیم یا اینکه حرف خدا رو گوش کنیم.

حالا خودتون میتونین انتخاب کنید که اشرف مخلوقات باشین یا نه؟؟؟

 

(لطفا در صورت امکان این مطلب رو در وبلاگ خود بنویسید یا کپی کنید)

(باتشکر)


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

باسلام خدمت بازدیدکنندگان گرامی ، خب من بدون مقدمه میرم سر مطلب و فقط اینو بگم که چون شما تو نظرسنجی و سوالات این وب پاسخ معلومی ندادید من مجبورم بعضی چیزا رو براتون بگم که اشتباه نگیرید:

اول از همه باید چندتا اصطلاح براتون تعریف کنم:

1-دوست داشتن:دوست داشتن افراد همونطور که خودتون میدانید، مثل:دوست،همسایه،رفیق،فامیل و...

2-عشق:دوست داشتن کسی یا چیزی بیشتر از حد دوستی ، مثل:همسر،پدر،مادر،برادر،خواهر

3-پرستش:عشق بیش از حد به خالق

4-هوس:تامین نیازهای جنسی بوسیله جنس مقابل

باید توجه داشت که سه مورد اول(1،2،3) فقط جنبه انسانی دارند ولی مورد 3و4 جنبه حیوانی دارند ولی مورد3(پرستش)جنبه خوب و عقلانی است ولی مورد4(هوس)جنبه خیلی زشت و بی رحمانه و غریزی است.

بگذارید با یک مثال برای شما توضیح دهم تا بهتر بتوانم منظورمو بیان کنم به طور مثال اگر شما آقا یا خانم محترم در خیابان یا توی جایی که افراد نامحرم به شما هستند خود را آرایش کرده و زیبایی خود را به افراد نامحرم نشان دهید طبیعتا آنها هم از حرکات شما خوششان می آید و کم کم به اصطلاح یخشون می شکند و با شما پسرخاله میشوند و اینجوری هست که فحشا رواج پیدا میکند و اول به عنوان دوست دختر یا پسر (نشانه خیلی بی کلاسی فرد هست) با فرد دوست میشوند و وقتی همسر شما بفهمد بهش خیانت کردید شما را ترک میکند.

در این صورت فرد رو میاره به دوست دختر یا پسرش و اون هم چون هم خون اون فرد نیست ، وقتی که نیاز جنسیش توسط جنس مخالف تامین شد ، اونو ترک میکنه و اون فرد تنهای تنها میمونه.

فکر نکنم کسی دوست داشته باشه خیانت کنه یا تنها بشه؟

موافقید؟


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، داستان های عبرت آموز ، ،
برچسب‌ها:

تفاوت عمده ی فرهنگ جدید غربی و فرهنگ اسلامی ، در تعریف " انسان" منعکس می شود. اگر انسان برحسب فرهنگ غرب ، موجود است که معنویت رع و ور بنای زندگی مادی اوست ، در فرهنگ اسلامی موجود است که معنویت ، کمال مطلوب و غایت و نهایت زندگی اوست نکته مهم این است که در اسلامی معنویت و روحانیت به هیچ روی در مقابل مادیت و جسمانیت قرار نگرفته است. دین برای آن نیامده است تا مارا از جسم یک سمره غافل سازد و از دنیا جدا کند بلکه برای آن است که به ما " اندازه" بیامزد تا بتوانیم با حفظ اعتدال ، از فراط و تفریط مصون بمانیم و مثلا چنان نباشیم که خود را تن بنگاریم و جز به بهره وری از جسم به هیچ چیز نیندیشیم . در چنین بینشی دیگر تن ، تنها بخش وجود انسان نیست و خوشبخت شدن نیز ، تمتع محدود جسمانی میان تولد تا مرگ نیست . انسان راه درازی در پیش دارد که مرگ یکی از گذرگاه های آن است . او رو به سوی خدا دارد که کمال مطلق و سرچشمه ی همه ی خوبی ها و ارزش هاست . او خود را شریف تر از آن می داند که به جسمش شناخته شود و وظیفه خود را خطیر تر از آن میبیند که تنها به بدن نمایی و آرایش جسم بپردازد انسان در همه ی بینش های معنوی و از جمله در اسلام ، برای آن لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند ، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشد . لباس برای یک حریم است ، به منزله ی دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند . لباس پوست دوم انسان نیست خانه اوست انسان اسلام ، کمال خود را به خدای خویش می فروشد . لباس انسان پرچم کشور وجود اوست ، پرچمی است که او بر سر در خانه ی وجود خود نصب کرده است با آن علام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند . هم چنان هر ملتی که با وفاداری و احترام به پرچم خود اعتقادش را به هویت ملی و سیاسی خود را از نمی کند . هر انسان نیز ، مادام که به یک سلسله ارزش ها معتقد باشد ، لباس متناوب با آن ارزشها را از تن به در نخواهد کرد. شگفت است که هر گاه صحبت پوشش و سادگی اسلامی به میان می آید ، مخالفان می گویند شما می خواهید زن را از حضور فعال در جامعه محروم کنید و او را در خانه محبوس می سازید شما شخصیت زن را جدی نگرفته اید و نیمی از جمعیت کشور را از صحنه ی کار اجتماعی بیرون رانده اید . در پاسخ باید گفت : اتفاقا چون در تفکر اسلامی ، زن باید به عنوان یک انسان به صورتی بسیار جدی وارد اجتماع شود لازم است دست از تجمل و خود نمایی بردارد . لازمه ی اجتماعی بودن این است که فرد کمتر خود بپردازد و خود را هم چون قطره ای در دریا ی جامعه غرق کند . لازمه ی وارد اجتماع شدن این است که "من" مشخص و انگشت نما بسازد ، معلوم نمی شود او نمی خواهد به اجتماع بپیوندد.

فهرست مطالب

تاریخچه ی حجاب _ علت پیدا شدن حجاب _ بالابردن ارزش_ واژه ی حجاب_ فلسفه ی پوشش در اسلام _ آرامش روانی _ استحکام پیوند خانوادگی استواری اجتماع _ ارزش و احترام زن_ ایرادها وشاکالها_ حجاب و منطق _ حجاب و اصل آزادگی _ رکود فعالیتها_ گل پاک پرسش نامه_ نمودار و جدول مربوط به پرسش نامه_ نتیجه ی تحقیق _ منابع و ماخذ


« مقدمه »
امام علی (ع) نقل است که: " گرد ماه وجودش حلقه زده بودیم ، من بودم و دیگر یاران او، دوست داشتیم او بگوید و ما گوش کنیم ولی مثل بعضی وقتها دیگر از ما پرسید: هر کسی چیزی گفت ، ولی هیچ یک از ما پاسخ ها را نپسندید. با خود گفتم پاسخ را باید از فاطمه بشونم . نزد همسرم فاطمه آمدم . فاطمه جان! چدرت ، رسول خدا، از ما سوالی پرسید کسی نتوانست پاسخ دهد." چه چیزی را برای زن بهترین است؟" علی جان! "بهترین چیز برای زن آن است که مرد ( نامحرمی ) را نبیند ومرد (نامحرمی) نیز او را نبیند." چون پاسخ فاطمه را به پیامبر گفت، پیامبر پاسخ اورا پذیرفت و از صمیم جان فرمود: پاسخ فاطمه صحیح است ، او پاره تن من است!" منطق فاطمه این است ، گوهری گرانبها و فرشته ای آسمانی است که هر چه پوشیده تر و محجوب تر باشد نزد خدا محبوبتر است و این با فطرت او کاملا سازگار است. منطق فاطمه این است که خود آرایی و خود نمایی زن نباید در برابر چشم نامحرم باشد ، خداوند این پند را به زن داده است تا قلب شوهرش را فتح کند و چنان قلب او را پر کند که به زنهای دیگر هیچ اعتنا نکند و طمع وصال آنان را در سر نپروراند . کسانی که افسار شهوت و هوس را رها کرده اند و تن به لذت حیوانی داده و غرق در دنیا گشته اند . فرهنگ زندگی آنها چیز دیگری است: " خودآرایی ، خودنما مو چشم و در یک کلمه آزادی حیوانی" آنان شخصیت زن را در اینها می دانند. از نگاه آنان زنی که با مدرن ترین آرایشها و زیباترین لباس ها خود می آراید و با دل رباترین شیوه ها در جامعه جلوه گری می کند و چشمانش به دنبال خواسته های نفسانی اش می چرخد ، زنی با فرهنگ ، امروزی ، مترقی و خوشبخت است ولی واقعیت چیز دیگری است:
" مهار حرص و هوس را اگر رها کردی مدام در هوس و دوام در دردی"




« تاریخچه حجاب »

طلاع تاریخی ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره ی همه ی مللی که قبل از اسلام بوده اند اظهار نظر کنیم . قدر مسلم این است که قبل از اسلام در میان بعضی ملذ حجاب وجود داشته است . تا آنجا که در کتابهای مربوط وجود دارد در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون قانون اسلام آمده سخت تر است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله ای اسلام در عرب پیدا شده است . ویل دورانت در صحفه30 جلد 12 " تاریخ تمدن" راجع به قوم قوم یهود و قانون تلمود می نویسد : " اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت میان مردم
می رفت و یا در شارع عام نغ می رشت یا با هر سخنی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود همسایگانش می توانستند سخانا او را بشنود، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد." علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی بسی سخت تر و مشکل تر بوده است . در جلد اول تاریخ تمدن صحفه ی 552 راجع به ایرانیان قدیم می گوید: " در زمان زدشت زنار منزلتی عالی داشتند . با کمال آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر ، گوشه نشینی زمان حیض که بر ایشان واجب بوده رفته رفته امتداد پیدا کرد سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت ، و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود. زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشته باشند ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود ونامی از ایشان به نظر نمی رسد..." چنانچه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکم فرما بوده حتی پدران نسبت به زن نامحرم شمرده اند.

در جلد 11 صفحه ی 112 می گوید: " ارتباط عرب با امیران از مواجب رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بوده. عربان از دلفریبی زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته ی آن بودند و نفوذ طبیعی وی را با تردید معمول مردان درباره ی عفاف و فضلیت زن تلاقی می کردند عمر به قوم خود می گفت : با زنان مشورت کنند خلاف رای ایشان رفتار کنند ولی به قرن اول هجری
مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند ، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات می کردند و در

کوچه های پهلو به پهلوی هم می رفتند و در مسجد با هم نماز می کردند حجاب و خواجه داری در ایام ولیعهد دوم معمول شد. گوشه گیری زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و فاس بر مردان حرام بودند." در صحفه ی 111 می گوید : " پیغمبر از پوشیدن جامعه ی گشاد نهی کرده بود، اما بعضی عربان این دستور را ندیده می گرفتند، هی طبقات زیور ها داشتند زنان پیکر خود را به نیم تنه و کمربند براق و جامعه ی گشاد ورنگارنگ می آراستند . موی خود را به زیبایی دسته میکردند یا به رف سر می ریختند، یا به دسته ها ببافته به پشت سر می آویختند و گاهی اوقات با رشته های سیاه ابریشم نمایش آنرا بیشتر می کردند. غالبا خود را به گل جواهر می آراستند . پس از سال 97 هجری چهره ی خویش را از زیر چشم به نقاب م پوشیدند . از آن پس این عادت هم چنان رواج بود. " ویل دورانت طوری 10 " تاریخ تمدن " صحفه ی 233 راجع به ایران باستان می گوید: " داشتن xxx بلامانع بود. این xxx مانند معشوقه های یونانی آزاد بودند که در میان مردم ظاهر ودر ضیافت مردان حاضر شوند، اما زنان قانونی معمولا در اندرون خانه نگهداری می شوند. این رسم دیرین ایرانی به اسلام منتقل شد." ویل دورانت طوری سخن می گوید که گویی در زمان پیغمبر کوچکتری دستوری
دباره ی پوشیدگی زن وجود نداشته است و پیغمبر فقط از پوشیدن جامعه فقط از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بود است و زنان مسلمان تا اواخر قرن دوم هجری با بی حجابی کامل رفت و آمد می کردنده اند و حال آن که قطعا چنین نیست . تاریخ قطعی بر خلاف آن شهامت می هند .
بدون شک زن جاهلیت همچنان بوده که ویل دورانت توصیف می کند ولی اسلام در این جهت تحولی به وجود آورد . عایشه همواره زنان انصار را این چنان ستایش می کرد: " مرحبا به زنان انصار، همینکه آیات سوره ی نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید . سر خود را با روسری های مشکی می پوشیده ند . گویی کلاغ روی سرشان نشسته است".
در سخن ابو داوود جلد 2 صحفه 382 همین مطلب را از ام سلمه نقل می کند با این تفاوت که ام سلمه می گوید: " پس از آنکه آیه ی سوره ی احزاب نازل شد زنان انصار چنین کردند."
" جواهر لعل نهرو" نخست وزیر فقید هند معتقد است که حجاب از ملل غیر مسلمان : روم و ایران ، به جهان اسلام وارد شد. در کتاب " نگاهی به تاریخ جهان " جلد اول صحفه 328 ضمن ستایش از تمدن همین مطلب را از ام سلمه نقل می کند با این تفاوت که ام سلمه می گوید: " نگاهی به تاریخ جهان" جلد اول صحفه 328 ضمن ستایش از تمدن همین ملب را از ام سلمه نقل می کند با این تفاوت که ام سلمه می گوید " پس از آنکه آیه 6 سوره احزاب نازل شد ف زنان انصار چنین کردند. "
" جواهر لعل نهرو " نخست وزیر هند نیز معتقد است که حجاب از ملل غیر مسلمان : روم و ایران ، به جهان اسلام وارد شد. در کتاب " نگاهی به تاریخ جهان" جلد اول صحفه 328 ستایش از تمدن اسلامی به تغییراتی که بعد ها پیدا شد اشاره می کند واز آن جمله می گوید " یک تغییر بزرگ و تاسف وار نیز تدریجا روی نمود آن در وضع زنان بود . در میان زنان عرب رسم حجاب و پرده وجود نداشت. زنان عرب جدا از مردان و پنهان از ایشان زندگی نمی کردند بلکه در اماکن عمومی حضور می یافتند، به مسجد ها و مجالس وعظ و خطابه
می رفتند و حتی خودشان به وعظ و خطابه می پرداختند. اما عربها نیز بر اثر موفقیت ها تدریجا بیش از پیش رسمی را که دو امپراتوری مجاورشان یعنی امپراتوری روم شرقی و امپراتوری ایران وجود داشت اقتباس کردند. عربها امپراتور را شکست دادند و به امپراتوری ایران پایان بخشیددند. به قراری که نقل شده است بر اثر نفوذ امپراتوری قسطنطنیه و ایران بود که رسم جدایی زنان از مردان و پس هم نشینی ایشان در میان عربها رواج پیدا کرد.
تدریجا سیستم " حرم" آغاز گردید و مردها و زنها از هم جدا گشتند. سخن درستی نیست. فقط بعدها براثر معاشرت اعراب مسلمانان غیر عرب ، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم وجود داشت شدیدتر شد به اینکه اسلام اساسا به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است . از سخنان نهرو بر می آید که رومیان نیز حجاب داشته اند و رسم حرم سراداری نیز از روم و ایران به دربار خلفای اسلامی راه یافت. این نکته را دیگران نیز تایید می کنند. در هند نیز حجاب سخت و شدیدی حکم فرما بوده است. ولی درست روشن نیست که قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج یافته است و هندوان غیر مسلمان تحت تاثیر مسلمانان و مخصوصا مسلمانان ایرانی حجاب زن را پذیرفته اند. آنچه مسلم است این است که حجاب هندی نیز نطیر حجاب ایران باستان سخت وشدید بوده است. از گفتار ویل دورانت در جلد دوم تاریخ تمدن بر می آید که حجاب هندی به وسیله ی ایرانیان مسلمان در هند رواج یافته است . نهرو پس از سخنانی که از او نقل کردیم می گوید: " متاسفانه این رسم ناپسند است کم کم یکی از خصوصایت جامعه ی اسلامی و هند نیز وقتی نیز وقتی مسلمانان به این جا آمدند آن را آموختند." به عقیده نهرو حجاب به واسطه مسلمانان به هند آمده است.
ولی اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از غلل پدید آمدن حجاب بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیم ترین ایام حجاب را پذیرفته است. زیرا هند از مرا قدیم ریاضت و پلیمر شمردن لذات مادی بوده است.

« علت پیدایش حجاب »
علت پیدایش حجاب چیست؟ چه طور شد که در میان همه یا بعضی از ملل باستانی پدید آمده است؟ اسلام که دینی است که در همه ی دستورهای خویش فلسفه و منظوری دارد چرا و روی چه مصلحتی حجاب را تایید و یا تاسیس کرد؟
مخالفان حجاب سعی کرده اند جریانات ظالمانه ای را به عنوان علت پیدا شدن حجاب ذکر کنند ، و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق نمی گذارند، چنین وانمود می کنند که حجاب اسلامی نیز از همین جریانات ظالمانه ای سر چشمه می گیرد. در باب علت پیدایش حجاب نظریات گوناگونی ابراز شد است و غالبا این علت ها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شد است. ما مجموع انها را ذکر می کنیم. نظریاتی که به دست آورده ایم بعضی فلسفی و بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی و بعضی اقتصادی روانی است که ذیلا ذکر می شود:
1 _ میل به ریاضت و هبانیت( ریشه ی فلسفی )
2_ عدم امنیت و عدالت اجتماعی ( ریشه ی اجتماعی)
3_ پدر شاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد (ریشه ی اقتصادی)
4_ حسادت و خوداهی ( ریشه اخلاقی)
5_ عادت زنانگی زن و احساس او به این که در خلقت از مرد چیزی کم دارد به علاوه ی مقرارت خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است ( ریشه روانی)
علل نامبرده یا به هیچ وجه تاثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده اند و یا فرضا در پدید آمدن بعضی از
سیستم های غیر اسلامی تاثیر داشته است در حجاب اسلامی تاثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفه ای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده نبوده است. همان طور که ملاحظه می شود
مخالفان حجاب گاهی آن را زائیده ی یک طرز فکر فلسفی خاص درباره ی جهان و لذات جهان معرفی می کنند گاهی آن را معمول علل اقتصادی می دانند وگاهی جنبه های خاص اخلاقی یا روانی را در پدید آمدن دخالت می دهند. در ادامه به یک علت اساسی اشاره گاهی آن را معمول علل اقتصادی می دانند و گاهی جنبه های خاص اخلاقی یا روانی را در پدید آمدن آن دخالت می دهند. در ادامه به یک علت اساسی اشاره کنیم که از نظر ما موجه ترین آنها به شمار می رود.

« بالا بردن ارزش »
عللی که قبلا ذکر کردیم کم و بیش مورد استفاده ی مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است . به عقیده ی ما یک اساسی در کار است که مورد غفلت واقع شده است. به عقیده ی ما ریشه ی ما ریشه ی پدید آمدن حریم و حائل میان زن و مرد را در میل به ریاضت، یا میل مرد به استثمار زن ، یا حسادت مرد ،یا عدم امنیت اجتماعی ، یا عادت زنانگی نباید جستجو کرد و لااقل باید کم تر در این ها جستجو کرد. ریشه ی این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه ی غریزی خود زن با جستجو کرد. به طور کلی بحثی است درباره ی ریشه ی اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف و از آن جمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد . در این نظریاتی ابزار شده است. دقیق ترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری و یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مردی برابری کند و او بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده ی زور بازوی مرد بر نمی آید و از طرف دیگر نقطه ی مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت ومطلوبیت قرار داده است . در طبیعت جنس نر، گیرنده ودنبال کننده آفریده شده است. قول ویل دورانت " آداب جفت جوئی عبادت است از جمله برای تصرف در مردان ، و عقب نشینی برای دلبری و فریبندگی در زنان ... مرد طبعا جنگی و حیوا بیکاری است. عملش مثبت و تهاجمی است. زن برای مرد هم چون جائزه ای است که باید آن را برباید." وقتی که زن مقاوم وموقع خود را در برابر مرد دریافت نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همان طور که متوسل به زیورو خود آرایی و و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقاوم و موقع خود را بالا برد. ویل دورانت می گوید: " حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی ما به ی طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند."
ویل دورانت می گوی: " خودداری از انبساط ، و امساک در بذل و بخشش بهترین صلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریع می کردند توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می گردید مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آنکه بداند حس می کند این خود داری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می دهد ."
مولوی، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان بسیار عالی در این زمینه می آورد، اول درباره ی تسلط معنوی زن بر مرد می گوید:
«زتن للناس حق آراسته است زانچه حق آراست چون تا نندرست
چون پی یشکن الیهاش آفرید کی تواند آدم از حوا برید
رستم زال ار بود، و زخمه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش
آنکه عالم مست گفتارش بدی کلمینی یا حمیرا میزدی»
آنگاه راجع به تذثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن در بالاترین مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثل لطیفی می آورد: آنها را به آب بر آتش تشبیه می کند، می گوید مثل آب است و مثل زن مثل آتش اگر از حائل میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می کند و خاموش می سازد، اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند، آن وقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می دهد، اندک اندک او را گرم می کند و احیانا جوش و غلیان در او به وجود می آید، تا آنجا که سراسر وجود او را تیدیل به بخار می سازد. می گوید:
«آن غالب شد از لهیب ز آتش او جوشد چو باشد در «حجیب»
چونکه دیگی حایل آمد آو دوار نیست کرد آن آب را کردش هوا»
ــــ بر خلاف آنچه ابتدا تصور می رود در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است، مرد همیشه عزت و اسغنا و بی اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است . نظامی می گوید:
«چه خوش نازی است ناز خوبرویان
زدیده رانده را از دیده جویان»
به طور کلی رابطه ایست میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهائی از طرف دیگر، همچنانکه رابطه ای است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبائی از طرف دیگر، یعنی عشق در زمینه فراقها و دست نارسی ها می شکفند و هنر و زیبائی در زمینه عشق رشد و نمو می یابد. برتراند راسل می گوید: «از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد» هم او می گوید:«در جائی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد، انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه ای داشته باشد عملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه ی شخصی خود، ندرتا نیازی به توسل به عالی ترین تخیلات خود خواهد داشت»
یل دورانت در لذات فلسفه می گوید: «آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها می گردد. زیبائی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناء و ارضاء، ضعف و با ــــ و جل.گیری، قوی میگردد» از همه عجیب تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک – که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلم سازی خود درباره ی زنان تجارب فراوان دارد- نقل می کند
او می گوید: " من معتقدم که زن ها باید مثل فیلمی پر هیجان و پر آنتریک باشد، به این معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد وبرایکشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همیشه شیوه رفتار کنند یعنی کم تر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد." ایضا همان مجله در شماره دیگری از همین مجله در شماره ی دیگری از همین شخص چنین نقل می کند: " زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روبند که به کار می بردند خود به خود جذاب می نمودند و همین مساله جاذبه نیرومندی به آنها می داد، اما به تدریج با تلاشی که زنان غربی از خود نشان می دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان می رود همراه آن جاذبه جنسی او کاسته می شود." می گویند: " مشتاقی است مایه ی مهجوری. " این صحیح است اما عکس آن هم صحیح است : " مهجور است مایه مشتاقی ." امروز یکی از خلا هایی که در دنیای اروپا و آمریکا وجود دارد خلا عشق است. در کلمات دانشمندان اروپائی زیاد این نکته به شچم می خورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور احساسات بسیار شدیدی و عالی است. در جهان امروز هر گز عشقهایی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی، و خسرو و شیرین رشد و نمو نمی کند. نمی خواهم به جنبه ی تاریخی قصه ی مجنون و لیلی، و خسرو و شیرین تکیه کرده باشم، ولی این قصه ها بیان کننده ی واقعیاتی است کهع در اجتماعات شرقی وجود داشته است. از این داستانها
می توان فهمید که زن برای دور نگه داشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایه ی خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آتان خود فرود آورده است به قطعا درک زن این حقیقت را در تمایل او پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تاثیر فراوان داشته است.

« واژه حجاب »
معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشیدن زن معروف شده است چیست؟ کلمه ی حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاج بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله ی پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حصب اصل لغو هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه ی "ستر" را به کار برده اند کلمه حجاب را . بهتر این بود که این عوض نمی شد ما همیشه همان کلمه ی "پوشش" را به کار می بردیم زیرا چنانچه گفتیم معنی شایع لغت حجاب پرده است، و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه ی اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابذال او
اکنون به شرح چهار قسمت فوق می پردازیم:

1_ «آرامش روانی»
مرا در دنیای غرب این همه بیماری روانی شده است؟ علتش آزادی اخلاقی جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله ی جرائد و مجلات و سینما تئاترها و محافل رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و کوچه ها انجام می شود. اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی ، هم چنان که از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لابس های بدن تن وآرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه ی به خود اسیر سازد لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.

2_ « استحکام پیوند خانوادگی»

شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه ای زوجین گردد، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود، و بلعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی زیان مند است و باید با آن مبارزه کرد فلسفه پوشش از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی خوشبخت کردن او به شمار برود .، در حالی که در سیستم ازادی کامیابی ، همسر از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری ی شود.

3_ « استواری اجتماع »

برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کردده اند و گفته اند: " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است."
بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست. حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند. اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بیعار بنشین وجودی عاطل و باطل بار آید. ÷وشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت ضجوئی های شهوانی است.



4_« ارزش و احترام زن »
قبلا گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد مقاومت دارد ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است. حیرم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که برای حفظ مقاوم و موقع خود در برابر مرد ازآن استفاده کرده است.

« ایرادها و اشکالها»

1_ «حجاب و منطق»

اولین ایرادی که بر پوشش زن می گیرند این است که دلیل معقولی ندارد و چیزی که منطقی نیست نباید از آن دفاع کرد . می گویند منشا حجاب ، یا غارتگر و نا امنی بوده است که امروزه وجود ندارد، و یا فکر رهبانیت و ترک لذت بوده است که فکر باطل و نادرستی است و یا خود خواهی و سلطه جویی مرد بوده که رذیله ای است نانجار و باید با آن مبارزه کزد، و یا اعتقاد به پلیدی زن در ایام حیض بوده است که این هم خرافه ای بیش نیست.

2_ « حجاب و اصل آزادی»

ایراد دیگری که بر حجاب گرفته اند این اسن که موجب سلب حق آزادگی که یک طبیعی بشری است می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. می گویند احترام و شرف انسانی یکی از مواد اعلامیه ی حقوق بشر است. هر انسانی شریف و آزاد است ، مرد باشد یا زن ، سفید باشد یا سیاه تابع هر کشوری یا مذهبی باشد. مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بی اعتنایی به حق آزادی و او و اهانت به حیثیت انسانی او است و به عبارت دیگر ظ اجش است به زن، عزمت و کرامت انسانی و حق آزادی زن ، و همچنین حکم متطابق عقل و شرع به اینکه هیچکس نباید بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ کس و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود، ایجاب می کند که این امر از میان برود.
پاسخ= یک بار دیگر لازم است تذکر دهیم که فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهده ی زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد ویا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود. اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی ، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند وطوری را بروند که آرامش دیگران را بر هم بزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را : زندانی کردن" یا "بردگی" نمی توان نامید و آن را منافعی حیثیت انسانی و اصل "آزادی" فرد نمی توانست دانست. در کشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیت هایی برای مرد وجود دارد . اگر مردی برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتی با پژامه بیرون آید ، پلسی ممانعت کرده به عنوان این عمل خلاف حیثیت اجتماع است او را جلب می کند . هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی، افراد اجتماع را ملزم کند که در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلا با لباس کامل بیرون نمیایند، چنین چیزی نه بردگی نام دارد و نه زندان ، و به ضد آزادی و حیثیت انسانی است و نه ظلم و ضد حکم عقل به شمار می رود. برعکس پوشیدن بودن زن موجب کرامت و احترام بیشتر اوست.، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد. شرافت زن اقتضاء می کند که هنگامی که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و با وقار باشد. در طرز رفتار باشد. در طرز رفتار و لباس پوشیدن هیچ گونه عمده ی که باعث تحریک و تهیج شود به کار نبرد ، عملا مرد را به سوی خود دعوت نکرد زباندار لباس نپوشد ،زباندار نرود ، زباندار و معنی دار به سخن خود آهنگ ندهد. چه آهنگی گاهی اوقات ژستها سخن می گویند ، راه رفتن انسان سخن می گوید طرز حرف زدنش یک دیگری می زند. حالت یک افسر با نشانه های عالی افسری که گردن می افرازد قدمها را محکم بر زمین می کوبد ، با به غبغب می اندازد ، صدای خود را موقع حرف زدن کلف می کند. او هم زباندار عمل می کند به زبان بی زبانی می گوید: از من بترسید ف رعب من را در خود جا دهید . همینطوری ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند ، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر به سر من بگذارد ،متلک بگو، در مقابل من زانو بزن ف اظهار عشق و پرستش کن . آیا حیثیت زن ایجاب می کند که اینچنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس پرت کن نباشد و نگاه های شهوت آلوده مردان را بسوی خود جلب نکند ، برخلاف حیثیت زن یا برخلاف مصالح اجتماع اصل آزادی فرد است؟ آری اگر کسی بگوید زن را باید در خانه حبس کرد و در را به رویش قفل کرد و به هیچ وجه اجازه ی بیرون رفتن از خانه به او ندهد ، البته این با آزادی طبیعی و حیثیت انسانی حقوق خدادادی زن منافات دارد. چنین چیزی در حجابهای غیر اسلامی بوده است ولی در اسلام نبوده و نیست . شما اگر از فقهاء بپرسید آیا صرف بیرون رفتن زن از خانه حرام است؟ می گویند نه . اگر بپرسید آیا خرید کردن زن ولو اینکه فروشنده مرد باشد حرام است؟ یعنی نفس عمل بیع شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است؟ پاسخ می دهند حرام نیست. آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنون است؟ می گویند نه . آیا تحصیل کردن زن در جاهایی که مرد وجود دارد؟ جواب منفی است. فقط دو مساله وجود دارد .، یکی اینکه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایی و تحریک آمیز نباشد.
دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب می کند که خارج شدن زن از خانه توام با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد البته مرد هم باید در حدود مصلح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر. گاهی ممکن است رفتن زن به خانه ی اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد . فرض کنیم زن می خواهد به خانه ی خواهر خود برود و خواهرش فرد مفسد و مفسد و فتنه انگیزی است که زن به خانه ی مادرش هم نیز برخلاف مصالح خانوادگی است، همینکه نفس مادر به او برسد تا یک هفته در خانه ناراحتی می کند، بهانه می گیرد و زندگی را سخت می کند. در چنین مواردی شوهر حق دارد که از این معاشرتهای زیان بخش جلوگیری نمیاد.

3_ « رکود فعالیتها»
سومین ایرادی که بر حجاب می گیرند این است که سبب رکود و تعطیل فعالیتهایی است که خلقت در استعداد زن قرار داده است . زن قرار داده است . زن نیز مانند مرد دارای ذوق فکر ، فهم ،هوش و استعداد کار است. این استعدادها را خدا به او داده است و بیهوده نیست و باید به ثمر برسد. اساسا هر استعداد طبیعی دلیل یک حق طبیعی است . وقتی در آفرینش به یک موجود استعداد و لیاقت کاری داده شد ، این به منزله ی سند و مدرک است که وی حق دارد استعداد خود را به فضلیت برساند اسیر کردن آن ظلم است . چرا می گوئیم همه ی افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و این حق را برای حیوانات قائل نیستیم؟ برای اینکه استعداد درس خواندن در بشر وجود دارد و در حیوانات وجود ندارد. در حیوان استعداد تغذیه و تولید مثل وجود دارد و مرحوم ساختن او از این کارها برخلاف عدالت است بازداشتن زن از کوششهایی که افرینش به او امکان داده است نه تنها ستم به زن است ، خیانت به اجتماع نیز است . هر چیزی که سبب شود قوای طبیعی و خدادادی انسان معطل و بی اثر بماند به زیان اجتماع است. عامل انسانی بزرگترین سرمایه ی اجتماع است. زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و نیروی تولید او بهرمند گردد. فلج کردن این عامل و تضییع نیروی نیمی از افراد اجتماع، هم برخلاف حق طبیعی فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماع و سبب می شود که زن همیشه به صورت سربار و کل بر مرد زندگی کند. جواب این اشکال آن است که حجاب اسلامی موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعدادهای فطری او نیست . ایراد مذکور برآن شکلی از حجاب که در میان هندیها یا ایرانیان قدیم یا یهودیان متداول بوده است وارد است . ولی حجاب اسلام نمی گوید که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوی بروز استعدادهای اورا گرفت . مبنای حجاب در اسلام چنانکه گفتیم این است که التذا ذایی جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع ف خالص برای کار و فعالیت باشد . به همین جهت به زن اجازه نمی دهد که وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی دهد که چشم چرانی کند . چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی کند، موجب تقویت نیروی کار اجتماع نیز می باشد . اگر مرد تمتعات جنسی را منحصر به همسر قانونی خود کند و تصمیم بگیرد همین که از کنار همسر خود بیرون آمد و پا به درون اجتماع گذاشت، دیگر درباره ی این مسائل نیندیشد ،قطعا در این صورت بهتر می تواند فعال باشد تا اینکه همه ی فکرش متوجه زن وآن دختر و این قد و بالا و این طنازی و آن عشوه گری باشد و دائما نقشه طرح کند که چگونه با فلان خانوم آشنا شود. آیا اگر زن ساده و سنگین به دنبال خود برود برای اجتماع بهتر است یا آنکه برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آیینه و میز توالت وقت خود را تاف کند و زمانی هم که بیرون رفت تمام سعیش این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازی و و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند به موجوداتی هوسباز و چشم چران و بی اراده تبد کند؟
عجبا ! به بهانه ی نیمی از افراد را فلج کرده است ، با بی حجابی و بند و باری نیروی تمام افراد زن و مرد تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند . کار زن پرداختن به خودآرایی صرف وقت در پای میز توالت برای بیرون رفتن، و کار چشم چرانی و شکارچیگری شده است . در این جا بد نیست متن شکایت مردی را زنش که در یکی از مجلات زنانه درج شده بود ذکر کنیم تا معلوم شود اوضاع حاضر، زنانرا به صورت موجوداتی در آورده است . در آن نامه چنین نوشته است: " زنم در موقع خواب به یک دلقت درست و حسابی مبدل می گردد. موقع خواب برای اینکه موهایش خراب نشود یک کلاه توری بزرگ به سرش می بندد. بعد لباس خواب می پوشد. این موقع است که جلو آئینه میز توالت می نشیند وگریم صوتش را با شیر پاکن می شوید . وقتی رویش را بر می گرداند احساس می کنم او زن من نیست زیرا اصلا شکل سابق را ندارد ،ابروهایش را تراشیده و چون مداد ابرو کرده بی ابرو می شود. از صورتش بوی نامتبوعی به مشام من می رسد زیرا کرمی که برای چین و چروک به صورتش می مالد بوی کافور می دهد و من را یاد قبرستان می اندازد . کاشکار به همین جا ختم شود ولی این تازه اول کار است. چند دقیقه ای در اتاق راه می رود و جمع و جور می کند آنگاه کلفت خانه را صدا می کند و می گوید کیسه را بیاور . کلفت با چهار کیسه ی متقالی باز می آید . خانوم روی تخت می خوابد و کلفت کیسه ها را به دست و پای او می کند و بیخ آن را با نخ می بندد و چون ناخن های دست و پایش مانتیکور شده و دراز است . برای انیکه به لحاف نگیرد و چندشش نشود و احیانا نشکند . دست و پای خود را کیسه می کند و به همین ترتیب می خوابد ." آری این است زنی که اثر به اصطلاح بی حجابی "آزاد" شده و به صورت نیروی فعال اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در آمده است !آنکه اسلام نمی خواهد این است که زن به صورت چنین موجود مهملی درآید که کارش فقط استهلاک ثرون و فاسد کردن اخلاق اجتماع و خراب کردن بنیان جاعه باشد. اسلام با فعالیت واقعی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی هرگز مخالف نیست. متون اسلام و تاریخ اسلام گواه این مطلب است. در اوضاع و احوال تجدد ها بی منطق حاضر جز در دهات و در میان افراد سخت متدین که اصول اسلامی را رعایت می کنند زنی پیدا نمی کنید که نیروی او واقعا صرف فعالیت های مفید اجتماعی یا فرهنگی یا اقتصادی بشود. آری یا نوع فعالیت اقتصادی رایج شده است که باید آنرا ثمره بی حجابی و آم این است که بنکدار به جای اینکه بکوشد جنس بهتر و مرغوبتر برای مشتریان خود تهیه کند، یک مانکن را به عنوان فروشنده می آورد، نیروی زنانگی و سرمایه ی عصمت و عفاف او را استخدام می کند و وسیله پول درآوردن و خالی کردن جیب قرار می دهد. یک فروشنده باید کالا را همانطوری که هست به مشتری ارائه دهد ولی یک دختر خوشگل فروشنده با ادا و اطوار و ژستهای زنانه و در معرض قرار دادن جاذبه جنسی خود مشتری را جلب می کند. بسیاری از افراد که اصلا مشتری نیستند برای اینکه چند دقیقه با او حرف بزنند یک چیزی هم می خرند. آیا این فعالیت اجتماعی است؟ آیا این تجارت است یا کلاهبرداری و رذالت؟ می گویند زن را درون کیسه ی سیاه نپیچید. ما نمی گوئیم زن خود را در کیسه ی سیاه بپیچد ولی آیا باید بطوری لباس بپوشد و دراجتماع عمومی ظاهر شود که مردان شهوتران . چشم چران را به خود جلب نماید و از آنطور که هست بهتر و جاذبتر برای آنکه بهتر جلوه دهد؟ این مدها و لباس ها ی تحریک آمیز برای چه به وجود آمده است ؟آیا برای این است که بانوان آن لباس ها را برای همسرانشان بپوشند این کفش های پاشنه لند برای چیست؟ خبر برای این است که حرکات ماهیچه های کفل را به دیگران نشان دهد؟ آیا لبلس های نازک کارهای بدن را نشان میدهد جز برای تهییج مردان و برای صیادان است؟ عملا غالب خانوم هایی که از این کفشها و لباس ها و آرایش استفاده می کنند؟ تنها مردی را که در نمی گیرند شوهران خودشان است. زن می تواند در میان زنان و در میان محارم خود از هر نوع لباس و آرایشی استفاده کند اما متاسفانه تقلید از زنان غربی برای هدف و منظور دیگری است. غریزه خود آرایی و شکارچیگری در زن غریزه ی عجیبی است. وای اگر مردان هم به آن دامن بزنند و مد سازان و طراحان نواقص کار آنان را برطرف کنند و مصلحین اجتماع هم تشویق کنند. اگر دختران در اجتماعات عمومی لباس ساده بپوشند ، کفش ساده به پا کنند ،با چادر یا پالتو و روسری کامل به مدرسه و دانشگاه بروند ف آیا در چنین شرایطی بهتر درس می خوانند یا با وضعی که مشاهده می کنیم؟ اصولا اگر التذاذهای جنسی و منظورهای شهوانی در کار نیست چه اصراری است که بیرون رفتن زن به این شکل باشد؟ چرا اصرار می ورزند که دیبرستانهای مختلط به وجود آورند؟ ما شنیده ایم که در پاکستان معمول بوده است که در کلاسهای دانشگاه بخش پسران و دختران به وسیله ی پرده از یکدیگر جدا باشد و فقط استادی که پشت تریبون قرار می گیرد مشرف بر هر دو باشد . آیا بدین طریق درس خواندن اشکالی دارد؟


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، توبه ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ارزش و حقوق مرد در اسلام ، شبهات ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:حجاب, عفاف, مقاله, بد حجابی, بی حجابی, | 19:23 | نویسنده : گمنام |
تاريخ : برچسب:توبه, | 13:31 | نویسنده : گمنام |

تسلط شیطان بر کسانی است که : 1) شیطان را دوست دارند 2) او را به رهبری و سرپرستی خود انتخاب کرده اند 3) شیطان را شریک خدا در اطاعت و بندگی قرار داده اند 4) فرمان شیطان را به جای فرمان خدا ، لازم می شمرند .


موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، توبه ، اخلاق ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 16:7 | نویسنده : گمنام |

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در اجتماع اعتبار و منزلت کسب کند. ریا نقطه مقابل اخلاص است.

 

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از: توجه به خشم و غضب الاهی از عمل ریا، توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم، توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری ها و ناتوانی های مردم در قدر دانی، توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها، توجه به قدرت خداوند در افشای ریاکاری ها، توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است و عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.

 

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار، ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد.

 

البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک  نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه پسندیده است؛ مثل انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران، یا به قصد تبلیغ دین، یا مبارزه با وسوسه های شیطان.

 

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار، ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد.

 

پاسخ تفصیلی

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.

 

در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.

 

راه های درمان ریا:

 

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:

 

1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.

 

2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.

 

3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.

 

4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.

 

5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.

 

6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.

 

7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[2] این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.

 

البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک  نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:

 

1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران

 

2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.

 

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و... یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.

 



[1].نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص472و473.

[2] .نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص483 به بعد.


موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، توبه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:29 | نویسنده : گمنام |

۵۹- امام صادق(ع): همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس، از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند. اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۷۲

۶۰- امام باقر(ع): به محمدبن مسلم فرمودند: ای محمّد گناهان مومن که از آن توبه کرده، آمرزیده شده است و باید برای آینده اش پس از توبه کار نیک کند. من گفتم اگر پس از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کرد و باز توبه نمود؟ در پاسخ فرمودند: ای محمدبن مسلم تو پنداری که بنده مومن از گناه خویش پشیمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه کند. سپس خدا توبه اش را نپذیرد گفتم: چند بار این کار را کرده و از خدا آمرزش خواسته. فرمود: هر قدر مومن از آمرزش خواهی به خدا رو کند ، و توبه کند خدا هم همان مقدار به آمرزش او باز می گردد هر چند دفعاتش فراوان باشد به راستی که خداوند زیاد آمرزنده و مهربان است و توبه را می پذیرد و از بد کرداریها می گذرد. مبادا تو مومنین را از رحمت خدا نا امید سازی.       اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۳۲

۶۱- امام باقر (ع) : به خدا سوگند ! خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته است : ۱٫ اعتراف به نعمتهای خدا ( شکر گذاری ) تا نعمت را برایشان بیشتر کند.۲٫ اعتراف کردن به گناهان ( به پیشگاه خدا ) تا خدا گناهان را بیامرزد.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۵۸

۶۲- امام صادق (ع) : همانا مرد ( گاهی ) گناه کند و خدا به وسیله آن او را به بهشت ببرد ، عرض کردم : خداوند به سبب گناه او را به بهشت ببرد ؟ فرمود : آری ، هر آینه او گناه کند و پیوسته از گناهی که کرده ترسان است و بر خود خشمناک است ( یا توبه می کند ) پس خدا به او ترحم می کند و او را به بهشت می برد.

 توضیح :مجلسى (ره ) گوید: این حدیث دلالت کند بر اینکه گناهى که باعث خضوع گردد بهتر از طاعتى است که موجب باشد.

 

 

۶۳- امام صادق (ع) : همانا خداوند دوست دارد بنده ای را که در گناه بزرگ به او توجه کند ( و از او آمرزش بخواهد ) و دشمن دارد بنده ای را که گناه اندک را کم و خوار شمارد و به آن بی اعتنا باشد ( و به فکر توبه و تدارک آن نباشد )    اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۵۹

۶۴- امام صادق (ع) : امیر المومنین علی (ع) فرموده است : همانا پشیمانی از گناه ، انسان را به دست کشیدن از آن وا میدارد.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۵۹

۶۵- امام رضا (ع) : پنهان کننده کار خوب و نیک ( کردارش ) برابر هفتاد حسنه است ( هرچه کار نیک  مخفیانه تر انجام شود حسنات و ثوابش بیشتر است ) ، و آشکار کننده کار بد مخذول است ( زیرا بر گناهی که می کند پافشاری و بی باکی می کند و در مقابل خدا غیوری می کند و برای دیگران تعریف می کند )، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است ( این سخن دلالت بر این دارد که اگر کسی هم گناهی انجام داد برای کسی تعریف نکند و توبه واقعی کند ). اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۰

  شرح :مجلسى (ره ) گوید: فاش کننده گناه از نظر بى باکى نسبت بشرع مقدس و بى شرمى مخذول است و توفیق از او گرفته شود، و پنهان کننده آن از نظر شرمى که  دارد آمرزیده شود نه از جهت نفاق و دو روئى ، و این خبر دلالت دارد که پنهان داشتن طاعات بهتر از آشکار نمودن آن است چون از ریاء و سمعه دور است.

۶۶- امام صادق (ع) : همانا مومن قصد و نیت انجام کار نیک کند ولی انجام ندهد و برایش یک حسنه نوشته شود ، و اگر کار نیک را انجام دهد ده حسنه برای او نوشته شود ، و همانا مومن قصد و نیت کار ناپسند و بد کند و آنرا انجام ندهد ، پس گناهی برای او نوشته نمیشود.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۲

۶۷- از حضرت صادق (ع) درباره آیه ۸ سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) حضرت در جواب فرمود : یعنی بنده از گناه توبه کند و دیگر به آن باز نگردد.  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۴ 

68- ابو بصیر راجع آیه ۸ سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) از حضرت امام صادق (ع) پرسیدم ؟ ( که معنای آن چیست؟ )فرمود : آن گناهی است که هرگز به آن بازنگردد ، عرض کردم : کدام یک از ما هست که به سوی گناهی که توبه کرده باز نگردد ؟ !  فرمود : ای ابا محمد همانا خداوند دوست دارد آنکس را که در فتنه ( گناه ) واقع شود و بسیار توبه کند. ( خدا دوست دارد بنده ای که در گناه ، افتاده بسیار توبه کند )      اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۵

۶۹- امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه بنده استغفار کند (و از خداوند آمرزش خواهد) نامه عملش بالا رود در حالیکه مى درخشد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۲۶۶

  70- ائمه اطهار (ع) : خدای عزوجل به توبه کنندگان سه خصلت داده است که اگر یکی از آنها را به تمامی اهل آسمانها و زمین بدهد به سبب آن همگی نجات یابند : ۱٫ خداوند توبه کنندگان را دوست دارد ۲٫ فرشتگان برای توبه کنندگان آمرزش خواهند ۳٫ خداوند به توبه کنندگان نوید امن و رحمت داده است. اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۶

  71-  امام باقر (ع) : به یکی از اصحاب به نام محمد بن مسلم فرمود : گناهان مومن که از آن توبه می کند برای او آمرزیده است ، و باید برای آینده  پس از توبه و آمرزش کار نیک کند ، هر آینه به خدا سوگند این فضیلت نیست مگر برای اهل ایمان ، عرض کردم : پس اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کند و دوباره توبه کند ( چگونه است ؟ ) فرمود : ای محمد بن مسلم آیا باور داری که بنده مومن از گناه خود پشیمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه کند و خداوند توبه اش را نپذیرد ؟ عرض کردم : ( اگر ) چندین بار این کار را کرده ( یعنی توبه میکند ولی باز گناه می کند ) و باز گناه میکند و بعد توبه می کند و از خدا آمرزش میخواهد ( این چگونه است ؟ ( آیا توبه شان قبول میشود ؟ ) امام (ع) فرمود : هر وقتی که مومن با استغفار و توبه بازگردد ( توبه کند ) خداوند نیز با آمرزش او بر میگردد ( گناهش را بیامرزد ) و بدرستیکه خداوند آمرزنده مهربان است ، توبه را میپذیرد ، و از کردارهای بد می گذرد ، پس مبادا تو مومنان را از رحمت خدا ناامید کنی.  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۷

  72- ابو بصیر گوید : از امام صادق (ع) از تفسیر خدای عزوجل پرسیدم ( که فرماید : همانا آنانکه پرهیزگاری کردند ) (( هرگاه شیطان رهگذری خود را بدانها ساید یادآور شوند و بناگاه بینا شوند )) ( سوره اعراف آیه ۲۰۱ ) امام (ع) فرمود : او بنده ای است که نیت گناه کند سپس یاد آور خدا شود ( به یاد خدا بیفتد ) و از انجام دادن گناه خودداری کند ، پس این است گفتار خدا ( میفرماید ) : (( یاد آور شوند و بناگاه بینا شوند ))  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۷

  73- حضرت باقر (ع) : کسی که از گناه کردن توبه می کند همانند کسی است که گناه ندارد. و کسی که در گناه کردن اسرار ورزد و در گناه بماند ولی آمرزش و بخشش از خدا خواهد مانند مسخره چی است. اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۸ ( یعنی کسی که در گناه بماند و بر ادامه گناه اسرار ورزد ولی از خدا بخشش و آمرزش خواهد مانند مسخره چی است که خود را یا احکام دین را یا پروردگار را مسخره کند).

  74- امام صادق (ع) : همانا خدای عزوجل وقتی بنده مومنش توبه کند شاد می شود مانند کسی که چیزی گم کرده و بعد گمشده اش را پیدا کند و خوشحال شود.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۹

  75- ائمه اطهار (ع) : برای هر چیز داروئی است و داروی گناهان آمرزشخواهی و استغفار است.  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۷۲

  76- معاویة بن وهب گوید: (سالى ما) بطرف مکه حرکت کردیم و با ما پیرى بود خداپرست و اهل عبادت (ولى ) معترف بمذهب شیعه نبود (و اطلاعى از آن نداشت ) و (بمذهب سنیها که تمام خواندن نماز را براى مسافر جایز دانند) نمازش را در راه تمام میخواند و برادر زاده اى داشت مسلمان (و شیعه مذهب ) که همراهش بود، پس آن پیر بیمار شد من ببرادر زاده اش گفتم : کاش مذهب شیعه را بعمویت پیشنهاد میکردى شاید خدا او را نجات دهد؟ همه همراهان ما گفتند: بگذارید پیر مرد بحال خو بمیرد زیرا همین حال که دارد خوب است ، ولى برادرزاده اش تاب نیاورد تا بالاخره بدو گفت : اى عموجان همانا مردم پس از رسولخدا (ص ) مرتد شدند جز عده کمى ، و على بن ابیطالب مانند رسولخدا (ص ) بود که پیروى و اطاعتش لازم بود، و پس از رسول خدا حق و طاعت از آن او بود: گوید: آن پیر مرد نفسى کشید و فریاد زد و گفت : من هم بر همین عقیده هستم ، و جانش از تن بیرون آمد (و مرد) و پس ما شرفیاب خدمت حضرت صادق (ع ) شدیم ، على بن سرى (یکى از همراهان ما) سخن پیر مرد را (یا جریان را) بآنحضرت عرض کرد: حضرت فرمود: او مردیست از اهل بهشت ، على بن سرى عرض کرد: آنمرد جز در آن ساعت از مذهب شیعه هیچ اطلاعى نداشت ؟ فرمود چه چیز دیگر از او مى خواهید؟ بخدا سوگند وارد بهشت شد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۷۵
 

  77- عبدالرحن بن حماد در حدیثى مرفوع از برخى از اصحابش نقل کند که امیرالمؤ منین علیه السلام در کوفه بر منبر بر آمد، خدا را سپاس گفت و ستایش کرد سپس فرمود: اى مردم همانا گناهان سه گونه اند (اینرا فرمود و خاموش نشست ) و از سخن گفتن خود دارى کرد، حبه عرنى (که یکى از اصحاب آنحضرت بود) به وى عرض کرد: اى امیرالمؤ منان فردى گناهان سه گونه اند و دم فروبستى ؟ فرمود: من آنها را یاد نکردم جز اینکه مى خواستم شرح دهم ولى تنگى نفسى بر من عارض شد که میان من و سخنم حائل شد، آرى گناهان سه گونه اند: گناهى که آمرزیده است ، و گناهى که آمرزیده نشود، و گناهى که بر صاحبش هم امیدوار و هم بیمناکم ، عرض کرد: اى امیرالمؤ منان آنها را براى ما بیان فرما.
فرمود: آرى اما گناه آمرزیده : گناه آن بنده ایست که خداوند او را در دنیا بر گناهش عقوبت کند پس خدا بردبارتر و کریمتر از آن است که بنده خود را دوباره عقوبت کند، و اما گناهى که آمرزیده نشود ستمکاریهائى است که بندگان برخى به برخى کنند، زیرا چون خداوند تبارک و تعالى (بوسیله پیمبران و احکام ) بر خلقتش عیان شد بخودش سوگند یاد کرده و فرموده است : بعزت و جلالم سوگند که ستم هیچ ستمکارى (بدون کیفر) از من نگذرد گرچه زدن مشتى بمشتى باشد یا مالیدن (دستى ) بدستى باشد (از روى لذت و هوسرانى ) و گرچه شاخ زدن شاخدارى به بیشاخى باشد پس براى بندگان از یکدیگر قصاص گیرد تا ستمى از کسى بر کسى (بدون کیفر) نماند، سپس آنها را (خداوند) براى حساب بر انگیزد، و اما گناه سوم گناهى است که خداوند بر خلقش پنهان داشته ، و توبه از آنرا بر گنهکار روزى کرده ، و بوضعى در آمده که از گناهش بیمناک و بپروردگارش امیدوار است ، پس ما براى او (یعنى این شخص گنهکار) همان حال را داریم که خودش آن حال را براى خود دارد امید رحمت براى او داریم ، و از عذاب نیز بر او بیمناکیم . اصول کافى جلد ۴ صفحه  178

  78- حمران گوید: از حضرت باقر علیه السلام پرسیدم از مردیکه (زناى با زن شوهر دار کرده است ) و حد بر او جارى شده و سنگسار شده آیا در آخرت هم عقاب شود؟ فرمود: خدا کریم تر از آن است (که با اینکه در دنیا کیفر شده در آخرت نیز او را کیفر کند). اصول کافى جلد ۴ صفحه  179

  79- حضرت باقر علیه السلام فرمود: چون خداى عزوجل خواهد که بنده اى را که داراى گناهیست اکرام کند او را به بیمارى گرفتارى کند، و اگر اینکار را نکند به نیازمندى مبتلایش سازد، و اگر اینکار را با او نکرد مرگ را بر او سخت کند تا بدان واسطه گناهش را جبران کند (و بگناهش مکافات کند) فرمود و چون بخواهد بنده اى را که حسنه اى در نزدش ‍ دارد خوار کند تنش را سالم کند و اگر اینکار را درباره اش نکند روزیش را فراخ گرداند، و اگر آنرا هم درباره اش انجام ندهد مرگ را بر او آسان کند تا بدان سبب در عوض آن حسنه او را پاداش دهد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه  179

  80- و نیز حضرت صادق علیه السلام فرمود: که رسولخدا (ص ) فرمود: خداى عزوجل فرماید بعزت و جلالم سوگند من بنده اى که بخواهم رحمتش کنم از دنیا بیرون نبرم تا اینکه هر گناهى کرده است (عوضش را) یا بوسیله بیمارى در تنش ، یا بتنگى در روزیش ، یا با ترس و هراس در دنیایش ، و اگر باز هم چیزى بماند مرگ را بر او سخت کنم ، و بعزت و جلالم سوگند بندهاى را که بخواهم عذاب کنم از دنیا بیرون نبرم تا هر کارى نیکى انجام داده (عوض کاملش ) را باو بدهم : یا بفراخى در روزیش ، و یا بسلامت در تنش ، و یا بآسودگى خاطر در دنیایش ، و اگر باز هم چیزى باقى ماند مرگ را بر او آسان کنم .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  180

  81- حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا مؤ من خواب هولناک ببیند و (بواسطه همان ترسى که کرده ) گناهش آمرزیده شود، و تنش رنج کار ببیند پس گناهش آمرزیده شود.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۸۰

  82- و نیز فرمود امیرالمؤ منین علیه السلام در تفسیر گفتار خداى عزوجل : ((و هر چه به شما رسد از پیش آمدها پس به سبب چیزى است که فراهم کرده اند دستهاى شما و خداوند در گذرد از بسیارى گناهان )) (سوره شورى آیه ۳۰) فرمود: هیچ پیچ خوردن رگى نیست ، و نه برخورد به سنگى ، و نه لغزش گامى ، و نه خراش دادن چوبى ، جز بخاطر گناهى ، و هر آینه آنچه را که خداوند در گذرد بیشتر است ، پس هر که را خداوند در دنیا به کیفر گناهش شتاب کرد پس ‍ آن خداى عزوجل و والاتر و کریمتر و بزرگوارتر از آنست که دوباره در آخرت او را کیفر کند.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۸۱

  83- حضرت باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: پیوسته غم و اندوه گریبانگیر مؤ من باشند تا براى او گناهى بجا نگذارند.  اصول کافى جلد ۴ صفحه  181

  84- حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرموده است : خداى عزوجل فرماید: هیچ بنده اى نباشد که من بخواهم او را به بهشت ببرم جز آنکه او را ببلائى در تنش دچار کنم ، پس اگر آن کفاره گناهانش شد (که پاک ) و گرنه هنگام مرگش بر او سخت گیرم تا نزد من آید و گناهى بر او نباشد سپس او را به بهشت برم ، و هیچ بنده اى نباشد که بخواهم او را به دوزخ برم جز آنکه تنش را سالم کنم ، پس اگر بدان سبب آنچه از من خواهد به پایان رسد (حسابش پاک شود) و گرنه از ترس آنکه بر او تسلط دارد آسوده خاطرش کنم ، پس اگر طلبى که نزد من دارد بدان پایان یابد (که رها شود) و گرنه روزیش را بر او فراخ کنم ، پس اگر طلبش از این تمام شود (که او را بس باشد) و گرنه (در آخر کار) مرگ را بر او آسان کنم تا نزد من آید و هیچ کردار نیکى نزد من نداشته باشد سپس او را بدوزخ برم . اصول کافى جلد ۴ صفحه  182

  85- حضرت صادق (ع ) فرمود: گناهانیکه نعمت ها را دگرگون سازند تجاوز (بدیگران ) است ، و گناهانیکه پشیمانى ببار آورند کشتن (و آدمکشى ) است ، و آن گناهانى که بلاها نازل کند ستم است ، و آنها که پرده را بدرند شرابخواریست ، و آنها که روزى را نگهدارند (و در نتیجه کم شود) زنا است ، و آنها که در نابودى شتاب کنند قطع رحم است ؛ و آنها که دعا را برگردانند و فضا را تیره و تار کنند نافرمانى و آزردن پدر و مادر است .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  184

  86- ابن بکیر گوید: از حضرت صادق (ع ) از گفتار خداى عزوجل پرسیدم (که فرماید) ((و هر چه مصیبت بشما رسد بواسطه آن چیزى است که خودتان کرده اید)) حضرت (دنباله آیه را خواند و) فرمود: ((و از بسیارى از گناهان بگذرد)) (سوره شورى آیه ۳۰) گوید: من عرض کردم : مقصودم دنباله آیه نبود (بلکه ) بفرمائید آنچه به على علیه السلام و آنانکه مانند او بودند از خاندانش رسید از همین باب بود؟ (یعنى آنها چه کرده بودند که آنهمه مصیبت و بلا بدانها رسید؟) فرمود: همانا رسولخدا (ص ) در هر روز بدون اینکه گناهى داشته باشد هفتاد بار استغفار مى کرد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه  186

 

مجلسى (ره ) گوید: پاسخ حضرت به اینکه : ((رسول خدا روزى هفتاد بار….)) دو احتمال دارد: اول اینکه چنانچه استعفار پیغمبر (ص ) براى ریختن گناهى نبود بلکه براى بالا بردن درجه اش بوده است ، همچنین گرفتارى و مصیبتهائى که به على (علیه السلام ) و خاندانش رسیده کفاره گناهان نبوده بلکه براى بالا رفتن درجات آنها و بسیارى ثوابشان بوده . دوم : اینکه مقصود این است که استغفار پیغمبر (ص ) براى ترک اولى یا عدول از عبادت افضل بادنى و امثال اینها بوده است و ابتلاء آنها هم بهمین خاطر بوده ، ولى معناى اول روشن تر است چنانچه خبر بعدى بآن دلالت کند.

  87-  حضرت صادق (ع ) فرمود: امیرالمؤ منین علیه السلام فرموده : دست برداشتن از گناه آسانتر از طلب توبه است ، و بسا شهوترانى یکساعت که اندوه درازى بجا گذارد. و مرگ دنیا را رسوا کرده و براى هیچ صاحب خردى شادى نگذاشته .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  188

  88- حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام فرمود: از ما نیست کسى که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکى کرده است از خدا زیادى آن را خواهد، و اگر گناه و کار بدى کرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و بسوى او بازگشت کند (و توبه نماید).  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۹۰

  89- محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: چه بسیار خوب است حسنات (کارهاى نیک و شایسته ) بدنبال سیئات (کارهاى بد و گناهان ) و چه بسیار بد است سیئات در دنبال حسنات .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  196

  90- ائمه اطهار (ع) : هر دردی دوا دارد و دوای درد گناهان استغفار و توبه است.  عین الحیوة صفحه ۱۸۷

  91-  حضرت رسول (ص) فرمود : هیچکس نزد خدا محبوب تر نیست از مرد و زنیکه توبه کرده باشند.  عین الحیوة صفحه ۱۸۷

 

  92- مولا علی (ع) : عجب دارم از کسی که نا امید میشود از رحمت خدا و محو کنندگان گناهان با او است ، پرسیدند چه چیزی است محوکنندگان گناه ؟ فرمود : استغفار .   عین الحیوة صفحه ۱۸۷

  93- حضرت محمد (ص) : یک نفر نیست که تا مرگ فرا نرسیده از گناه توبه کند ؟  نصایح صفحه ۲ حدیث ۶  ( پس هرچه زودتر از گناه توبه کنیم )

  94- حضرت محمد (ص) : توبه کننده با بی گناه یکسان است.  نصایح صفحه ۶ حدیث ۹۶

  95- حضرت محمد (ص) : هرکه به گناهی همت گمارد ( فکر و قصد گناه کند ) سپس صرف نظر کند ثوابی برای او نوشته شود.  نصایح صفحه ۱۳ حدیث ۲۶۷

  96- حضرت محمد (ص) : هرکه از گناهی که کرده باشد ناراحت باشد خدا او را بیامرزد گرچه استغفار نکند. نصایح صفحه ۱۴ حدیث ۲۹۹

  97- حضرت محمد (ص) : هرکه در دنیا کیفر و مجازات گناه را ببیند ( در آخرت نبیند ) خدا عادلتر از آن است که بنده ای را دو بار کیفر دهد. نصایح صفحه ۱۷ حدیث ۳۳۷

  98- حضرت محمد (ص) : هرکه در دنیا خدا گناهش را عفو کرد و وی را رسوا نکرد ( در آخرت هم مورد عفو است ) خدا کریم تر آن است که از عفو خود باز گردد. نصایح صفحه ۱۷ حدیث ۳۳۸

  99- حضرت محمد (ص) : بهترین استغفارها ، نزد خدا ، دست کشیدن از گناه ، و پشیمانی از آن است. نصایح صفحه ۲۳ حدیث ۴۱۹

  100- حضرت محمد (ص) : هیچ پرهیزگاری چون ، خود داری از گناه نیست. نصایح صفحه ۲۶ حدیث ۴۸۲

 101 – امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من میان دو ترس قرار دارد: ۱ گناهیکه انجام داده و نمى داند خدا درباره او چه مى کند ۲ عمرى که باقى مانده و نمى داند چه مهالکى (گناهانى که مایه هلاک او است ) مرتکب مى شود، پس هر صبح (و هر دم ) ترسانست و جز ترس اصلاحش نکند. (زیرا ترس موجب مى شود که از گناهان گذشته توبه کند و در آینده بیشتر بطاعت و عبادت پردازد). اصول کافى جلد ۳ صفحه  114

 102 -   امام جواد (ع) فرمودند : تأخیر در توبه، خود را فریب دادن است و امروز و فردا کردن زیاد، باعث سرگردانى است و پیامد عذرتراشى براى خدا، هلاکت است و پافشارى بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مکر خداست «و از مکر خدا آسوده خاطر نباشد مگر کسانى که زیانکارند». [سوره اعراف (۷)، آیه ۹۹]   تحف العقول-ترجمه حسن زاده، صفحه ۸۲۸

  103 – حضرت باقر (ع) : خداوند از مردم خواستار دو فضیلت است: ۱- به نعمت‌ها اقرار کنند تا بر آن بیفزاید، ۲- به گناهان اعتراف نمایند تا آنها را ببخشد. الحدیث جلد ۲  صفحه ۱۸۲

 104 – حضرت محمد (ص) : درِ توبه برای کسی که آنرا بخواهد باز است پس توبه کنید به سوی خداوند توبه نصوح ( خالصا و قلبا ) .  بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۱۶۹

 105 –  حضرت محمد (ص) : ( قلبا از گناه ) پشیمان شدن ؛ توبه است.  تحف العقول مواعظ النبی (ص)

۱۰۶ –  حضرت محمد (ص) : توبه کننده از گناه مانند کسی است که برایش گناهی نیست و استغفار کننده از گناه در حالی که به گناه کردن اصرار دارد ، مانند کسی است که پروردگارش را استهزاء کند.  مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۶

 107 –  حضرت محمد (ص) : بهترین استغفار در نزد خداوند دست کشیدن از گناه و پشیمانی است.   اثنی عشریه صفحه ۱۴

 108 –  حضرت محمد (ص) : چیزی در نزد خداوند محبوب تر از جوان توبه کننده نیست.  روضة الواعظین صفحه ۴۸۱

 109 –  حضرت محمد (ص) : چیزی در نزد خدای تعالی محبوب تر از مومن و مومنه توبه کننده نیست.  سفینة البحار جلد ۱ صفحه ۱۲۶

 110 –  حضرت محمد (ص) : خوشا به حال کسی که در روز قیامت در نامه اعمالش زیر هر گناهی استغفرالله را پیدا کند.  جامع الاخبار صفحه ۶۶

 111 –  حضرت محمد (ص) : بهترین دعا آمرزشخواهی است.  اصول کافی جلد ۴ باب الاستغفار حدیث ۱

 112 –  حضرت محمد (ص) : هرکه زیاد استغفار کند خداوند برای او از هر غم و اندوهی گشایش دهد و از هر تنگنائی راه خروجی پدید آورد و او را از جائی که گمان ندارد روزی دهد.  بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۱۷۲

 113 –  حضرت محمد (ص) : بد بنده ایست بنده ای که آمرزش میخواهد و در حالیکه مرتکب گناه میشود ، امیدوار است که ( از آتش ) نجات یابد ولی موجبات آنرا انجام نمی دهد و از عذاب الهی میترسد و از ( عوامل ) آن بر حذر نمی باشد و به گناه شتاب کرده و توبه را به تاخیر می اندازد و از خداوند تمناهای بیجا میکند پس وای بر او و باز وای بر او از روزی که در معرض بازخواست خداوند قرار می گیرد.  ارشاد القلوب دیلمی صفحه ۱۰۵

۱۱۴ –  حضرت محمد (ص) : استغفار و آمرزش خواهی موجب خرابی ( بنیان ) گناهان است.  مجازات النبویه صفحه ۲۳۲

 115 –  حضرت محمد (ص) :  زیاد طلب آمرزش کنید زیرا که خداوند عزوجل شما را استغفار یاد نداد جز اینکه او میخواهد شما را بیامرزد.  مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۵

 116 –  حضرت محمد (ص) : خداوند از بنده اش خوشش می آید زمانی که گوید ( پروردگارا مرا ببخش زیرا که گناهان را کسی جز تو نمی بخشد ) میفرماید ای ملائکه من این بنده من دانسته است که گناهان را کسی جز من نمی بخشد شاهد باشید که من او را آمرزیدم.  بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۶۷

 117 – رسول خدا (ص) : خدای تعالی صد رحمت دارد که نازل ترین همه آنها رحمتی است که آنرا میان جن و انس و پرندگان و چهارپایان و حشرات بخش کرده و آنرا وسیله مهربانی و رحمت خود قرار داده و نود و نه رحمت دیگر را برای عالم آخرت ذخیره فرموده.   حقایق { ملا محسن فیض کاشانی }  جلد ۲ صفحه ۹۱۱

 118 – امام امیرالمومنین علی (ع) به کسی که در حُضور آن حضرت گفت : أَستَغفِرُاللهَ ( در شرائط استغفار و طلب آمرزش ) فرمود : مادرت به مرگ تو بنشیند آیا می دانی چیست ( معنی حقیقی ) اِستِغفار ( که بی اندیشه به زبان می گذرانی ) ؟ اِستِغفار مقام و منزلت گروهی بلند مرتبه ( مومنین ) است و آن نامی است که شش معنی ( شرط) دارد ( اگر هر شش شرط جمع باشد استغفار تمام و گرنه ناقص است ) اول پشیمانی از گناه گذشته ، دوم تصمیم به ترک بازگشت به آن همیشه ، سوم آنکه حقوق مردم را بپردازی تا خدا را ملاقات کنی ( به پاداش برسی ) با پاکی که بر تو زیان و گناهی نباشد ، چهارم آنکه قصد کنی هرچه بر تو واجب بوده ( مانند نماز و روزه و حج ) و آنرا از دست داده ای ( به جا نیاورده ای ) حق آن ( قضائش ) را به جا آوری ، پنجم آنکه همت بگماری گوشتی را که ( بر تن تو ) از حرام روئیده به اندوهها بگُدازی تا پوست به استخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه ای بروید ، ششم آنکه رنج عبادت و بندگی را به تن بچشانی چنانکه شیرینی معصیت را به آن چشانده ای ، پس آنگاه (که این شرائط گرد آمد ) می گوئی :  أَستَغفِرُاللهَ ( از خدا آمرزش می طلبم ) { نهج البلاغه با ترجمه و شرح مرحوم فیض الاسلام صفحه ۱۲۸۲ حکمت ۴۰۹ }

 119 – حکمت ۴۱۷ { شرائط توبه و استغفار} (اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام علی علیه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگرید، می ‏دانى معناى استغفار چیست ؟ استغفار درجه والا مقامان است، و داراى شش معنا است، اوّل- پشیمانى از آنچه گذشت، دوّم- تصمیم به عدم بازگشت، سوم- پرداختن حقوق مردم‏ چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد، چهارم- تمام واجب ‏هاى ضایع ساخته را به جا آورى، پنجم- گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبیده گوشت تازه بروید، ششم- رنج طاعت را به تن بچشانى چنانکه شیرینى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگویى، استغفر اللَّه .  نهج البلاغه ترجمه مرحوم دشتی (ره) حکمت ۴۱۷

 

 

 

 

 

 

 

 120 – امام جواد (ع) فرمود : توبه را به تاخیر انداختن ، فریب شیطان خوردن است و کارها را با تاخیر انجام دادن مایه ی حیرت و سرگردانی و عذر تراشی در برابر خداوند مایه ی هلاکت و اصرار بر گناه { در واقع } احساس آسودگی از مکر و انتقام الهی است و حال آنکه فقط زیانکاران خود را از مکر و عقوبت خدا ایمن می دانند.  تحف العقول صفحه ۳۴۰

 121 – امام صادق (ع) فرمود : هرگاه انسان مرتکب گناهی شود ، به او از صبح تا شب مهلت داده می شود که شاید توبه کند ، پس اگر پشیمان شد و استغفار کرد آن گناه در نامه ی عملش نوشته نخواهد شد.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۸۲


موضوعات مرتبط: احکام ، توبه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:14 | نویسنده : گمنام |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • اسپید شاپ